همکلاسی

سرگرمی مذهبی خبری

همکلاسی

سرگرمی مذهبی خبری

کاربران فیسبوک مراقب باشن؟

خرابکاران کامپیوتری که فیشرها نیز گروهی از آنها محسوب میشوند ، هر روز با ترفندی تازه و در جاهای مختلف ظاهر میشوند . این روزها که فیسبوک اعضای زیادی دارد ، مکان مناسبی برای این گروه است .

در اقدامی تازه فیشرها با پخش کردن لینکی که ادعا میکند حاوی ویدئویی از باراک اوباما ( رئیس جمهور آمریکا ) میباشد سعی در سرقت اطلاعات کاربری کاربران فیسبوک را دارند . در کنار این لینک ، تصویری بندانگشتی مشابه تصاویر بندانگشتی وبسایت یوتیوب وجود دارد که باعث میشود کاربر به آن اعتماد کرده و روی لینک کلیک کند .

اما پس از کلیک کردن روی لینک شما به وبسایتی ارجاع داده خواهید شد که صفحه لاگینی مشابه صفحه لاگین فیسبوک دارد . کاربران بی دقت ، به این صفحه اعتماد کرده و اطلاعات کاربری خود را دو دستی تقدیم به فیشرها میکنند . پس از آن فیشرها میتوانند با استفاده از نام کاربری شما اقدام به انتشار لینک هایی کنند که حاوی بدافزار است و یا از اطلاعات شخصی شما برای مقاصد مختلفی استفاده کنند .

اینجاست که یک فاجعه بزرگ ممکن است رخ دهد . چه فاجعه بزرگی ؟؟؟

وقتی فیشرها با استفاده از نام کاربری شما اقدام به انتشار لینک های مخرب حاوی بدافزار کنند ، این لینک ها در معرض دید دیگر دوستان شما در فیسبوک نیز قرار میگیرد . دوستانتان به دلیل اعتمادی که به شما دارند ، این لینک ها را باز کرده و ممکن است مانند کاربران بی دقتی که گفته شد ، اطلاعات خود را به فیشرها بدهند . کاری که فیشرها با استفاده از نام کاربری شما کرده اند ، با استفاده از نام کاربری دوستانتان نیز میکنند . حالا خودتان به این طیف شیوع لینک های مخرب توجه کنید . ابتدا خودتان ، سپس دوستانتان و بعد از آن دوستان دوستانتان الی آخر ……

حالا فکر کنم متوجه شده اید که اشتباه یک نفر میتواند چگونه باعث بروز یک فاجعه بزرگ شود .

پیشگیری بهتر از درمان است ! قبل از اینکه اطلاعات کاربری خود را در هر سایتی وارد کنید ، نگاهی به آدرس بار مرورگرتان بیندازید تا ببنید که آیا این وبسایت اصلیست یا نه ؟؟؟

اگر احتمال این را میدهید که اخیرا با چنین حالتی روبرو شده اید و اطلاعات کاربری خود را لو داده اید ، به شما پیشنهاد میکنیم که همین حالا کلمه عبور خود را عوض کنید و با استفاده از یک آنتی ویروس آپدیت شده ، سیستم خود را به صورت کامل اسکن کنید .

منبع : بلاگ امنیتی شرکت سوفوس

 

آپدیت نود 32 2011/07/01- جمعه 10 تیر 1390)

For versions: ESS / EAV : Valid until: 2011-10-05

Username : EAV-48929969
Password : tpsn7nss6u

Username : EAV-48929060
Password : 5st34mttjb

Username : EAV-48929058
Password : dedn54te4e

Username : EAV-48928992
Password : devxvsedmu

Username : EAV-48928991
Password : 3ansv3e7ve

Username : EAV-48928637
Password : kd3pr5xxpj

Username : EAV-48928607
Password : jjakpjjnju

Username : EAV-48928104
Password : 564k55kkb8

Username : EAV-48927781
Password : uuhk77xn2r

Username : EAV-48927344
Password : 2a2dmmnjx2

Username : EAV-48921517
Password : 6m4vb233tf

Username : EAV-48921514
Password : ksuthdp547

ادامه مطلب ...

شعر طنز شبهای امتحان

بی همگان بسر شود ، بی تو بسر نمیشود
این شب امتحان من چرا سحر نمیشود ؟!

مولوی او که سر زده ، دوش به خوابم آمده
گفت که با یکی دو شب ، درس به سر نمیشود !

خر به افراط زدم * ، گیج شدم قاط زدم
قلدر الوات زدم ، باز سحر نمیشود !

استرس است و امتحان ، پیر شده ست این جوان
دوره آخر الزمان ، درس ثمر نمیشود !

مثل زمان مدرسه ، وضعیت افتضاح و سه
به زور جبر و هندسه ، گاو بشر نمیشود !

مهلت ترمیم گذشت ، کشتی ما به گل نشست
خواستمش حذف کنم ، وای دگر نمیشود !

هر چه بگی برای او ، خشم و غصب سزای او
چونکه به محضر پدر ، عذر پسر نمیشود

رفته ز بنده آبرو ، لیک ندانم از چه رو
این شب امتحان من ،دست بسر نمیشود

توپ شدم شوت شدم ، شاعر مشروط شدم
خنده کنی یا نکنی ، باز سحر نمیشود !!!

مشروط الشعرا

----------------------------------------------------------

عید مبعث مبارک

«اقرأ...»
صدا سکوت را می شکند.
صدا، ثانیه ها را متوقّف می سازد .
صدا، امواج را در می نوردد.
«خواندن نمی دانم!»...
«اقرأ»...
«چه بخوانم؟»
«اِقْرَأ بِاسْمِ رَبِکَ الّذی خَلَق»
حجاب ها، کنار می رود، درهای آسمان، یکی پس از دیگری باز می شود، خدا سخن می گوید و آرامشی در جان محمد صلی الله علیه و آله ، شعله می کشد
آنک ندای «اقرأ باسم ربک الذی خلق» در جانِ روشن پیامبر صلی الله علیه و آله طنین انداخته است .
قرآن، بر قلب مبارک پیامبری نازل می شود که امین وحی است و دلسوز مؤمنان...
بی تاب از حرارت تکلیم، از قله «نبوت» باز می گردد.
مردی از نسل ابراهیم، به پیامبری مبعوث می شود تا دیگر بار کعبه را از آلایش بت ها پاک سازد.
پیامبری می آید تا تجلی رحمتِ خداوند باشد.
پیامبری بی تاب از کوه فرود می آید که جبرئیل را در افق روشن دیده است.
پیامبری که در رساندن پیام وحی به مردمان دریغ نمی ورزد.
آن گاه، محمّد رسول اللّه در عرش طنین می اندازد:
یا محمّد!
خداوند چه قدر تو را دوست می داشت که افلاک را به خاطر تو آفرید.
ای که جان پاکت، زحمت درس و مشق نبرد بود و قلبت لوحِ محفوظ علم الهی.
آری!
«هو الذی بعث فی الامیّین رسولاً منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمة و إن کانوا من قبل لفی ضلال مبین»
سلام بر تو ای پیامبر که بشر را از گمراهی آشکارش نجات دادی و در راه هدایت خلق خدا، به جان کوشیدی و احکام شریعت خداوند را برقرار ساختی!
سلام بر تو که آیین یکتاپرستی را احیا کردی!
و خدا را سپاس می گوییم که پیامبری چون تو را برای ما فرستاده است.

کلیپ ویزه مبعث


کلیپ ویژه مبعث

تهیه شده در موسسه فرهنگی موعود عصر

دانلود : کلیپ مبعث

مهمترین عناوین روزنامه‌های صبح امروز چهارشنبه 8 تیرماه ب


ایران :
دستگاه قضایی مطالبات رهبری را پیگیری کند
معاون نظارت موسسه استاندارد خبر داد: ورود بازرسان به بازار طلا
رئیس پلیس راه کشور خبر داد: توقیف خودروهای متخلف در کنار جاده
فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران اعلام کرد: اسرائیل و پایگاه‌های آمریکا در برد موشکی ایران
تفاهم:
تهرانی‌ها امروز دمای 40 درجه را تجربه می‌کنند
مجلس با ادغام 4 وزارتخانه موافقت کرد
طلای سیاه 90 دلاری شد
صرافان شمش‌های طلا را پس از خریداری ذوب می‌کنند

تهران امروز:
حکم قطعی برای 80 درصد از متهمان فتنه 88
فرمانده نیروی هوافضای سپاه خبر داد:‌ توان حمله موشکی به اسرائیل از دامغان
سئوال از رئیس جمهور آخر تیرماه

جام جم :
نمایش 21 فیلم دیدنی همزمان با عید مبعث
جایگاههای گاز در سراشیبی تعطیلی
فدراسیون‌های ورزشی در تنگنای بی‌پولی

خراسان:
نمایش توان جدید دفاعی ایران با شلیک همزمان 14 موشک دوربرد و اصابت به هدف
تعلل عراق بهره برداری از راه آهن استراتژیک خرمشهر- بصره را به تاخیر انداخت
اولین مرکز سلول درمانی خاورمیانه برای معالجه بیماری‌ها با سلول بنیادی در ایران راه اندازی شد

ادامه مطلب ...

آپدیت نود 32 (29/6/2011 - چهارشنبه 8 تیر 1390)

For versions: ESS / EAV : Valid until: 2011-10-03
 
Username : EAV-48859907
Password : d2u7ux7ntv
 
Username : EAV-48859905
Password : 7cub45uxs4
 
Username : EAV-48859903
Password : f2e25hukc8
 
Username : EAV-48859902
Password : mfna8fj43t
 
Username : EAV-48859852
Password : v7k2nhn2as
 
Username : EAV-48859851
Password : 4ptasfch2d
 
Username : EAV-48859827
Password : seb4edjsmt
 
Username : EAV-48859826
Password : e84vekjkud
 
Username : EAV-48859818
Password : 6umv2hm5c2
 
Username : EAV-48859815
Password : k3et6vb8kp
 
Username : EAV-48859259
Password : uet3jvp45u
 
Username : EAV-48859252
Password : x8k74mssbv
 

ادامه مطلب ...

تله ای برای تقدیر

موش ازشکاف دیوار سرک کشید تا ببیند این همه سروصدا برای چیست . مرد مزرعه دار تازه از شهر رسیده بود و بسته ای با خود آورده بود و زنش با خوشحالی مشغول باز کردن بسته بود .
موش لب هایش را لیسید و با خود گفت :« کاش یک غذای حسابی باشد .»
اما همین که بسته را باز کردند ، از ترس تمام بدنش به لرزه افتاد ؛ چون صاحب مزرعه یک تله موش خریده بود .
موش با سرعت به مزرعه برگشت تا این خبر جدید را به همه ی حیوانات بدهد . او به هرکسی که می رسید ، می گفت :« توی مزرعه یک تله موش آورده اند، صاحب مزرعه یک تله موش خریده است . . . »
مرغ با شنیدن این خبر بال هایش را تکان داد و گفت : « آقای موش ، برایت متأسفم . از این به بعد خیلی باید مواظب خودت باشی ، به هر حال من کاری به تله موش ندارم ، تله موش هم ربطی به من ندارد .»
میش وقتی خبر تله موش را شنید ، صدای بلند سرداد و گفت : «آقای موش من فقط می توانم دعایت کنم که توی تله نیفتی ، چون خودت خوب می دانی که تله موش به من ربطی ندارد. مطمئن باش که دعای من پشت و پناه تو خواهد بود .»
موش که از حیوانات مزرعه انتظار همدردی داشت ، به سراغ گاو رفت . اما گاو هم با شنیدن خبر ، سری تکان داد و گفت : « من که تا حالا ندیده ام یک گاوی توی تله موش بیفتد.!» او این را گفت و زیر لب خنده ای کرد ودوباره مشغول چرید شد .
سرانجام ، موش ناامید از همه جا به سوراخ خودش برگشت و در این فکر بود که اگر روزی در تله موش بیفتد ، چه می شود؟
در نیمه های همان شب ، صدای شدید به هم خوردن چیزی در خانه پیچید . زن مزرعه دار بلافاصله بلند شد و به سوی انباری رفت تا موش را که در تله افتاده بود ، ببیند .
او در تاریکی متوجه نشد که آنچه در تله موش تقلا می کرده ، موش نبود ، بلکه یک مار خطرناکی بود که دمش در تله گیر کرده بود . همین که زن به تله موش نزدیک شد ، مار پایش را نیش زد و صدای جیغ و فریادش به هوا بلند شد. صاحب مزرعه با شنیدن صدای جیغ از خواب پرید و به طرف صدا رفت ، وقتی زنش را در این حال دید او را فوراً به بیمارستان رساند. بعد از چند روز ، حال وی بهتر شد. اما روزی که به خانه برگشت ، هنوز تب داشت . زن همسایه که به عیادت بیمار آمده بود ، گفت :« برای تقویت بیمار و قطع شدن تب او هیچ غذایی مثل سوپ مرغ نیست .»
مرد مزرعه دار که زنش را خیلی دوست داشت فوراً به سراغ مرغ رفت و ساعتی بعد بوی خوش سوپ مرغ در خانه پیچید .
اما هرچه صبر کردند ، تب بیمار قطع نشد. بستگان او شب و روز به خانه آن ها رفت و آمد می کردند تا جویای سلامتی او شوند. برای همین مرد مزرعه دار مجبور شد ، میش را هم قربانی کند تا باگوشت آن برای میهمانان عزیزش غذا بپزد .
روزها می گذشت و حال زن مزرعه دار هر روز بدتر می شد . تا این که یک روز صبح ، در حالی که از درد به خود می پیچید ، از دنیا رفت و خبر مردن او خیلی زود در روستا پیچید. افراد زیادی در مراسم خاک سپاری او شرکت کردند. بنابراین ، مرد مزرعه دار مجبور شد ، از گاوش هم بگذرد و غذای مفصلی برای میهمانان دور و نزدیک تدارک ببیند .
حالا ، موش به تنهایی در مزرعه می گردید و به حیوانان زبان بسته ای فکر می کرد که کاری به کار تله موش نداشتند !

شعر طنز عاشقانه

دنبال من می گردی و حاصل ندارد
موجی که عاشق می شود ساحل ندارد
باید ببندم کوله بار رفتنم را
مرغ مهاجر هیچ جا منزل ندارد
من خام بودم ، داغ دوری پخته ام کرد
یک عمر پایت سوختم ، قابل ندارد
من عاشقی کردم تو اما سرد گفتی
از برف اگر آدم بسازی دل ندارد
باشد ولم کن با خودم تنها بمانم
دیوانه با دیوانه ها مشکل ندارد
شاید به سرگردانی ام دنیا بخندد
موجی که عاشق می شود ساحل ندارد

حکایت مشکلات

کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز اتفاقی به درون یک چاه بدون آب
افتاد. کشاورز هر چه سعی کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد.

 

پس برای اینکه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشد، کشاورز و مردم روستا تصمیم
گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغ زودتر بمیرد و مرگ تدریجی او باعث
عذابش نشود.

مردم با سطل روی سر الاغ خاک می ریختند اما الاغ هر بار خاک های روی بدنش
را می تکاند و زیر پایش می ریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا می آمد، سعی می
کرد روی خاک ها بایستد.

روستایی ها همینطور به زنده به گور کردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ
هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا اینکه به لبه چاه رسید و در حیرت
کشاورز و روستائیان از چاه بیرون آمد …


نتیجه اخلاقی : مشکلات، مانند تلی از خاک بر سر ما می ریزند و ما همواره
دو انتخاب داریم: اول اینکه اجازه بدهیم مشکلات ما را زنده به گور کنند و
دوم اینکه از مشکلات سکویی بسازیم برای صعود