همکلاسی

سرگرمی مذهبی خبری

همکلاسی

سرگرمی مذهبی خبری

مسلمان

جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت : بین شما کسی هست که مسلمان باشد ؟
همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرما شد ،
بالاخره پیرمردی با ریش سفید از جا برخواست و گفت : آری من مسلمانم

جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت با من بیا ، پیرمرد بدنبال جوان براه افتاد و با هم چند قدمی از مسجد دور شدند،
جوان با اشاره به گله گوسفندان به پیرمرد گفت که میخواهد تمام آنها را قربانی کند و بین فقرا پخش کند و به کمک احتیاج دارد،
پیرمرد و جوان مشغول قربانی کردن گوسفندان شدند و پس از مدتی پیرمرد خسته شد و به جوان گفت
که به مسجد بازگردد و شخص دیگری را برای کمک با خود بیاورد

جوان با چاقوی خون آلود به مسجد بازگشت و باز پرسید : آیا مسلمان دیگری در بین شما هست ؟
افراد حاضر در مسجد که گمان کردند جوان پیرمرد را بقتل رسانده نگاهشان را به پیش نماز مسجد دوختند،
پیش نماز رو به جمعیت کرد و گفت : چرا نگاه میکنید ، به عیسی مسیح قسم که با چند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمیشود !!!

استجابت دعا

مردی از میان جمع بلند شد و گفت:

”چه کنیم که دعایمان مستجاب شود؟”

حضرت پاسخ داد: با زبانی دعا کنید که با آن گناه نکرده باشید.

مرد متعجب و ناراحت گفت: یا رسول الله (ص) همه ما زبانی آلوده به گناه داریم!

حضرت فرمودند : زبان تو برای تو گناه کرده است نه برای برادر تو .

پس زبان تو نسبت به برادرت بی‌گناه است و زبان او نسبت به تو .

برای یک‌دیگر دعا کنید تا مستجاب شود . . .
 

اعجاز کلمه الله

تا آخر بخونید جالبه...
یک پژوهشگر هلندی غیرمسلمان چندی پیش تحقیقی در دانشگاه آمستردام انجام داده و به این نتیجه رسیده بود که ذکر کلمه جلاله «الله» و تکرار آن و نیز صدای این لفظ، موجب آرامش روحی می‌شود و استرس و نگرانی را از بدن انسان دور می‌کند.
این پژوهشگر غیرمسلمان هلند طی گفتگویی در این باره گفت: پس از انجام تحقیقاتی سه ساله که بر روی تعداد زیادی مسلمان که قرآن می‌خوانند و یا کلمه "الله" را می شنوند، به این نتیجه رسیدم که ذکر کلمه جلاله «الله» و تکرار آن و حتی شنیدن آن، موجب آرامش روحی می‌شود و استرس و نگرانی را از بدن انسان دور می‌کند و نیز به تنفس انسان نظم و ترتیب می‌دهد.
وی در ادامه افزود: بسیاری از این مسلمان که روی آنان تحقیق می‌کردم از بیماری‌های مختلف روحی و روانی رنج می‌بردند. من حتی در تحقیقاتم از افراد غیرمسلمان نیز استفاده کرده و آنان را مجبور به خواندن قرآن و گفتن ذکر «الله» کردم و نتیجه باز هم همان بود. خودم نیز از این نتیجه به شدت غافلگیر شدم، زیرا تأثیر آن بر روی افراد افسرده، ناامید و نگران، تأثیری چشمگیر و عجیب بود.
این پژوهشگر هلندی همچنین گفت: از نظر پزشکی برایم ثابت شد که حرف الف که کلمه «الله» با آن شروع می‌شود، از بخش بالایی سینه انسان خارج شده و باعث تنظیم تنفس می‌شود، به ویژه اگر تکرار شود و این تنظیم تنفس به انسان آرامش روحی می‌دهد. حرف لام که حرف دوم «الله» است نیز باعث برخورد سطح زبان با سطح فوقانی دهان می‌شود. تکرار شدن این حرکت که در کلمه «الله» تشدید دارد نیز در تنظیم و ترتیب تنفس تأثیرگذار است. اما حرف هاء حرکتی به ریه می‌دهد و بر دستگاه تنفسی و در نتیجه قلب تأثیر بسیار خوبی دارد و موجب تنظیم ضربان قلب می‌شود.

به راستی که قرآن کریم در آیه‌ای کریمه می‌فرماید:
«الذین آمنوا وتطمئن قلوبهم بذکر الله ألا بذکر الله تطمئن القلوب»
این خبر آرامش بخش را برای دوستانی که یاد خدا برایشان آرامش بخش است ارسال کنید.


چه کنیم که غصه دنیا را نخوریم؟

شخصی از آیةالله بهجت (ره) پرسید: چه باید کرد تا روحیه غنا و بی‌نیازی داشته باشیم و غصه دنیا را نخوریم؟

بهجت عارفان در پاسخ به پرسش‌گر فرمودند: "هر کس به پایین‌تر از خودش نگاه کند و بگوید "الحمدلله". اصلا خود همین شکرگزاری، سبب غنا می‌شود... خود این شکر، موضوعیت و سببیت برای غنی شدن فقیر دارد. عده‌ای توکل را برای خودشان روزی می‌دانند و اینها در واقع غنی هستند. احراز کرده‌اند که اگر بر خدا توکل کنند، روزی‌شان به آنها می‌رسد و اگر نرسید، کشف می‌کنند که لازم نبوده است. غنا و تمکن مالی، جنبه مقدمیت دارد و برای این است که انسان راحت زندگی کند. فرد متوکل بر خدا بدون داشتن آن مقدمه، راحت زندگی می‌کند.

منبع: پرسش‌های شما و پاسخ‌های آیةالله بهجت، جلد دوم

فضیلت سوره یاسین

به گزارش مرکز خبر حوزه، حجت‌الاسلام والمسلمین احمد عابدی در همایش یاسین در آیینه معرفت در سخنان کوتاهی اظهار داشت: آیه پایانی سوره مبارکه یاسین، قلب این سوره است و همین سبب شده این سوره به عنوان قلب قرآن معرفی شود.
 
وی خاطرنشان کرد:‌ در آیه پایانی این سوره بر این که خداوند صاحب ملکوت و هرچه در آن است، تأکید می‌‌کند، از این رو قلب این سوره معرفی  شده است.
 
رییس پژوهشکده حج و زیارت، با اشاره به اهمیت این سوره مبارکه نزد معصومین(ع) گفت: این سوره به اندازه‌ای با  اهمیت است که رسول اکرم‌(ص) دوست داشتند سوره یاسین در دل هر شخص از امتش وجود داشته باشد.
 
* چگونه رابطه خود را با اهل‌بیت‌(ع) محکم کنیم
 
در ادامه این مراسم حجت‌الاسلام عبداللهیان در باره فضایل و عظمت سوره یاسین گفت: اگر انسان بداند یاسین قلب قرآن است، بر اساس دستورالعمل‌های بزرگان اگر هر روز سوره یاسین را بخواند و ثواب آن را به حضرت فاطمه زهرا(س) هدیه کند، رابطه انسان با اهل‌بیت(ع) تقویت می‌شود.
 
وی با مهم دانستن فعالیت  در این عرصه برای گسترش مبانی قرآنی بیان داشت:‌ زمانی که جامعه به قرآن و به ویژه سوره یاسین توجه داشته باشند و نسبت به آموزه‌های آن آگاه شوند، رابطه آنها با قرآن و اهل‌بیت(ع) تقویت می‌شود.
 
سخنران این همایش درباره ویژگی‌های این سوره اظهار داشت: سوره یاسین در شرایطی بر پیامبر(ص) نازل شد که قبایل عرب جمع شده بودند تا ایشان را به قتل برسانند؛ زمانی که پیامبر(ص) از این خبر آگاه شدند، احساس نگرانی کردند، در این شرایط جبرئیل‌(ع) سوره یاسین را از سوی خداوند به پیامبر‌(ص) نازل کرد.
 
* هر کلمه از سوره یس ده ملائکه دارد
 
این پژوهشگر حوزوی با اشاره به جایگاه سوره مبارکه یاسین نسبت به دیگر سوره های قرآن کریم گفت: هر آیه از قرآن کریم یک ملائکه دارد، ولی برای هر کلمه از سوره یاسین ده ملائکه وجود دارد که این‌ها مهربان ترین و باوفا ترین فرشتگان درگاه الهی هستند.
 
وی در تبیین راه‌های بهره‌مندی کامل از کمالات وارزش‌های سوره یاسین اظهار  کرد: کسانی که می‌‌خواهند بهره بیشتری را نسبت به آیات این سوره داشته باشند، باید قبل و بعد از قرائت یاسین 14 صلوات بر پیامبر (ع) و اهل‌بیتش بفرستند و همچنین پاداش این قرائت را نیز به حضرت زهرا(س) هدیه کنند.

عید مبعث مبارک

«اقرأ...»
صدا سکوت را می شکند.
صدا، ثانیه ها را متوقّف می سازد .
صدا، امواج را در می نوردد.
«خواندن نمی دانم!»...
«اقرأ»...
«چه بخوانم؟»
«اِقْرَأ بِاسْمِ رَبِکَ الّذی خَلَق»
حجاب ها، کنار می رود، درهای آسمان، یکی پس از دیگری باز می شود، خدا سخن می گوید و آرامشی در جان محمد صلی الله علیه و آله ، شعله می کشد
آنک ندای «اقرأ باسم ربک الذی خلق» در جانِ روشن پیامبر صلی الله علیه و آله طنین انداخته است .
قرآن، بر قلب مبارک پیامبری نازل می شود که امین وحی است و دلسوز مؤمنان...
بی تاب از حرارت تکلیم، از قله «نبوت» باز می گردد.
مردی از نسل ابراهیم، به پیامبری مبعوث می شود تا دیگر بار کعبه را از آلایش بت ها پاک سازد.
پیامبری می آید تا تجلی رحمتِ خداوند باشد.
پیامبری بی تاب از کوه فرود می آید که جبرئیل را در افق روشن دیده است.
پیامبری که در رساندن پیام وحی به مردمان دریغ نمی ورزد.
آن گاه، محمّد رسول اللّه در عرش طنین می اندازد:
یا محمّد!
خداوند چه قدر تو را دوست می داشت که افلاک را به خاطر تو آفرید.
ای که جان پاکت، زحمت درس و مشق نبرد بود و قلبت لوحِ محفوظ علم الهی.
آری!
«هو الذی بعث فی الامیّین رسولاً منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمة و إن کانوا من قبل لفی ضلال مبین»
سلام بر تو ای پیامبر که بشر را از گمراهی آشکارش نجات دادی و در راه هدایت خلق خدا، به جان کوشیدی و احکام شریعت خداوند را برقرار ساختی!
سلام بر تو که آیین یکتاپرستی را احیا کردی!
و خدا را سپاس می گوییم که پیامبری چون تو را برای ما فرستاده است.

آیا پیش از آدم، بشرى بود؟[

چون انسان هاى ماقبل آدم مسلماً فاقد ارزش هاى انسان بعد از آدم است. و به همین جهت است که خداوند مى فرماید:
وَ إِذ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّى جاعِلٌ فِـى الاَْرضِ خَلِـیفَةً; (6)
هنگامى که پروردگار تو به فرشتگان گفت: من در روى زمین جانیشین و حاکمى قرار خواهم داد. (7)
از این آیه استفاده مى شود که قبلا بشرى خون ریز و مفسده جو در روى زمین بوده، زیرا هنگامى که پروردگار به فرشتگان مى فرماید که: من در زمین خلیفه اى مى آفرینم، آنها عرض مى کنند: پروردگارا! مى خواهى کسى را بیافرینى که در زمین فساد و خون ریزى مى کند؟!
این سخن فرشتگان از کجا بود؟ آنان از کجا فساد و خون ریزى بشر را مى دانستند؟ و یا چگونه مخلوقى را مى دیدند؟
پس معلوم مى شود قبلا در جهان مادى، بشرى بوده که کارش فساد و خون ریزى بود و فرشتگان او را دیده بودند و این بشر را به آن قیاس کرده و در پیشگاه حق چنین گفته اند.
به هر حال وجود بشر در قبل از خلقت آدم وجود غیر قابل انکار است. چون هم آیه فوق و روایاتى که از ائمّه معصومین (علیهم السلام) به ما رسیده دلیل بر وجود بشرى دیگر است. حال چگونه بشرى بودند و چگونه زندگى مى کردند، در صدد پاسخ به این سؤال نیستیم.
در این جا لازم است، حدیثى از امام محمّد باقر (علیه السلام) ذکر شود، که از جدش على بن ابى طالب (علیهما السلام) نقل مى کند، که آن حضرت فرمود:
خداى تعالى خواست خلقى را با قدرت خویش در روى زمین بیافریند. و این وقتى بود که هفت هزار سال پیش از این، «جن» و
«نسناس»(3) را در روى زمین آفریده بود چون سرّ کردار جن و نسناس که در روى زمین زندگى مى کردند، براى اهل آسمان ها مخفى بود. خداوند خواست آدم را بیافریند پرده را از جلو چشم آنها برداشت و فرمود: اى فرشتگان! به طرفِ زمین نگاه کنید، ساکنین اهل زمین را از جن و نسناس ببینید و بدانید آنها چه مى کنند.
فرشتگان به زمین نگریستند و دیدند آنها به کارهاى زشت مشغول اند و خون ناحقّ مى ریزند و فرمان خدا را نمى برند کارهاى اهل زمین بر آنان خیلى بزرگ جلوه کرد، براى خاطر خدا ـ بر آنان خشم کردند ـ و تأسف خوردند و نتوانستند خشم خودشان را مهار کنند.
عرض کردند: پروردگارا! تو غالب، قادر، جبّار و قاهر هستى، این ها مخلوق ناتوان و ذلیل توأند و جنب و جوش و زندگى آنها در دست قدرت تو مى باشد. و با روزى تو زندگى مى کنند و با سلامتى تو لذّت مى برند ومعصیت تو را مى کنند، هم چون گناهى بزرگ که قابل اغماض به نظر ما نیست و از کردارشان پشیمان هم نیستند. از آن چه از آنها [ مخلوقان طغیان گر ] مى شنوى و یا مى بینى. تو بر آنها خشم نمى کنى و براى خود از آنان انتقام نمى گیرى؟! این اعمال آنها به خاطر تو، براى ما بسیار بزرگ و غیر قابل تحمّل و عفو و چشم پوشى است. همین که خداوند سخنان فرشتگان را شنید فرمود:
« قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّى جاعِلٌ فِـى الاَْرضِ خَلِـیفَةً... ; مى خواهم در زمین خلیفه اى قرار دهم.» (4) و (5) الى آخر حدیث.


ادامه مطلب ...

در مورد وازه قران کریم

قرآن، کلام اعجاز آمیز خداوند بزرگ است که برای هدایت بشر به رسول گرامی اسلام وحی شد. همزمان با نزول این وحی الهی بر رسول گرامی اسلام، به وسیله یاران آن وجود مقدس، نوشته می شد و در مصحف ها نگهداری می گردید. این گونه نیست که فقط رسول گرامی اسلام آن را برای نسلهای بعدی نقل کرده باشد. بلکه بسیاری از یاران بزرگوار آن وجود مقدس، برای نسل های بعد نقل کردند که این کتاب از ناحیه خدا بر رسولش نازل گردید.

همان گونه که خود وحی منزل و کلام منیر برای عرب آن روزگار تازگی داشت، نامگذاری آن نیز مقرون به تازگی بود. دلیل این امر روشن بود؛ زیرا رسول گرامی اسلام از همان آغاز تولد تا بعثت و بعد از آن هجرت، دارای سلوک و مشیی متفاوت با اعراب آن روزگار بود.

بنابراین اگر حتی نامگذاری این مصحف شریف نیز یک نامگذاری منحصر به فرد و جدید باشد جای تعجّب نیست. زیرا بنای رسول گرامی اسلام بر این بود که « طریقه ای جدید » در آن برهوت فرهنگی ایجاد نماید.

این گونه است که خدای بزرگ به وسیله « معجزه ختمیه » اصطلاحاتی خلق می کند که برای اعراب جاهلی تازگی داشت. دلیل این کار نیز روشن بود.

چرا که کلمات شایع و مورد استفاده اعراب جاهلی توانایی حمل معانی اسلامی که به وسیله این الفاظ برای بشر نازل می گردید، نداشت. زیرا آن کلمات شایع و متعارف، محصول فکر و اندیشه، فرهنگ جاهلی بود و اسلام، مخالف فرهنگ جاهلی بود.

از طرفی، ایجاد اصطلاحات خاص اسلامی از دیده ای دیگر نیز حکایت داشت و آن دیده، دین بود که خدای بزرگ بدین وسیله می خواست، طبع اعراب را دچار تغییر و تحول نماید. نیز این کار باعث فرق گذاری بین فرهنگ اسلام و دیگر فرهنگ ها می گردید.

لذاست که خداوند چه برای مجموعه وحی خود و چه برای بخش های مختلف آن مانند « سوره و آیه » نامهای جدیدی برمی گزیند که با نامهایی که اعراب برای کلام خود به کار می برند، فرق دارد. انتخاب به این نامها بی ضابطه نبوده و میان این نامها و ریشه هایی که این نامها به آن بر می گردد، رموز و قواعد خاصی مراعات گردیده است.

برای این « مصحف شریف » نامهای زیادی ذکر شده است. همه این نامها نیز از سوی خداوند بزرگ به رسولش وحی شده است. اما از مجموع این نامها دو نام شهرت یافته است: یکی « قرآن » و دیگری « کتاب ».

هر دو نام قرآن و کتاب ریشه در زبان آرامی دارد.

در زبان « آرامی » کتابن به معنای نگاشتن حروف و قرائت به معنای خواندن است.

کلمه « القرآن » پنجاه بار به کار رفته که در همه موارد منظور همین کتاب شریف است.

کلمه « الکتاب » نیز در چهل و هفت مورد در قرآن اطلاق شده است. مع ذلک نامیدن این مجموعه وحی، به این دو نام متفاوت، کاملاً طبیعی است. زیرا وحی محمدی در همه مراحل تاریخش، مفاد این دو تعبیر را در بر داشته و نصوص و تعالیم آن هم در خط و سطور نقش بسته و هم با خواندن و حفظ کردن در سینه ها ضبط گردیده است.

برای نامگذاری این مصحف شریف به « کتاب و قرآن » وجوهی توسط دانشمندان اسلامی ذکر شده است که به بعضی از آنها اشاره می کنیم:

۱) انتخاب این نام (قرآن) برای این کتاب بدین لحاظ است که مردم پیوسته متوجه خواندن آن باشند و نباید آن را متروک بگذارند.

۲) این کتاب، مرتبه ای از کلام، بلکه علم الهی است و مقام حقیقی آن بسی بالاتر از آن است که به صورت الفاظ درآید. ولی خداوند متعال بر مردم منّت نهاد و آن را چندان تنزل داد تا به صورت الفاظ خواندنی درآمد و این نام برای آگاهی دادن به این مطلب است.

۳) این وصف _ قرآن _ بدان جهت است که این کتاب را خدای متعال برای پیغمبر خوانده است. چنان که در سوره قیامت آیه ۱۸، می فرماید:

« فاذا قرأناه فاتّبع قرآنه »

« پس آن گاه که آن را خواندیم، خواندنش را پی گیر. »

- منبع: shaaer.com

علت خرافات چیست؟

یه گربه سیاه دیدم، امروز سیزدهمه؟ اوه گوشه خونتون تار عنکبوت بسته! فالت بگیروم!!

اینها تنها بخشی از خرافاتی است که در هر جامعه‌ای بین مردم رواج دارد. مثل همین نحسی عدد ۱۳ در ایران و بسیاری از جوامع به‌ اصطلاح پیشرفته!

اغلب، علت به‌ وجود آمدن خرافات در جوامع دو چیز بیشتر نیست:

۱- بشر به طور کلی خود‌خواه است و در تقبّل مسئولیت‌ها حالت گریز از مرکز دارد.

ادامه مطلب ...

حرمله چگونه توسط مختار کشته می شود؟

منهال بن عمرو (از شیعیان و یاران امام سجاد(ع) است) گوید: پس از زیارت خانه کعبه، از مکه عازم مدینه شدم و خدمت امام سجاد(ع) رسیدم. امام، از من پرسید: منهال! از حرمله بن کاهل اسدی چه خبر؟ عرض کردم: هنگامی که از کوفه آمدم، زنده بود دیدم امام(ع)، هر دو دستش را به دعا بلند کرد و چنین فرمود:
«اللهم اذقه حر الحدید، اللهم اذقه حر الحدید، اللهم اذقه حر النار؛ خدایا، سوزش تیغ را به او بچشان، خدایا سوزش تیغ را به او بچشان، خدایا سوزش آتش را به او بچشان.»
آری، گرگ صفتان کربلا، هرکدام جنایتی بزرگ و فراموش ناشدنی مرتکب شده بودند، اما از نفرین امام سجاد(ع) معلوم می شود، هیچکس به اندازه حرمله، دل امام و اهل بیت(ع) را به درد نیاورده بود.
ابومخنف از امام باقر نقل می کند: «هنگامی که علی اصغر، در دامن پدر هدف تیر حرمله واقع شد، امام حسین(ع) دشمن را نفرین کرد و فرمود: «...و انتقم لنا من هولاء الظالمین؛ خدایا انتقام ما را از اینها بگیر.» (۱)
«حرمله» دستگیر می شود
منهال گوید: «پس از زیارت، از مدینه عازم کوفه شدم، هنگامی که به کوفه رسیدم، مختار مشغول قلع و قمع قتله کربلا بود و من قبلاً با او رفاقت قدیمی داشتم؛ چند روزی در خانه، برای دید و بازدید مردم نشستم و پس از آن به قصد دیدار با مختار، سوار بر مرکبم شدم و به سوی او شت

ادامه مطلب ...

راه­های فرار از شیطان

روایتی از امام صادق (ع) اشاره و تصریح کرد: امام صادق(ع) فرمودند که اگر کسی پنج ویژگی‌هایی چون نیت صادق، ذکر تسبیح زیاد، صبر در مصیبت، رضایت به تقدیر الهی و پسندیدن برای مردم هرآنچه را که برای خود می­پسندد را دارا باشد، هیچ­گاه شیطان حریفش نمی­شود و نمی­تواند او را از راه راست منحرف کند.

یکی از شگفتی های علمی قرآن

یکی از اوصاف قرآن کریم عدم اختلاف و عدم تناقض در آیات است که خود بدان تصریح کرده و فرموده است: اگر غیر خدا برای شما قرآن را تدوین می کرد، اختلاف زیادی در آن یافت می شد.[1]
همه‎ی آیات قرآن با هم مرتبط‎اند و بعضی از آن بعضی دیگر را تفسیر می کنند. هم‎چنین دارای عام و خاص، مطلق و مقید، حقیقت و مجاز است که باید از هم جدا شوند و برای فهم آن از احادیث پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و معصومین ـ علیهم السّلام ـ ( که مفسر قرآن هستند) استفاده شود؛ و برای درک معانی قرآن یا باید متخصص بود و یا به اهل فن قرآن مراجعه کرد. در این میان برخی با ذکر مطالبی در باب آیات قرآن خواسته‎اند القا کنند که بین آیات قرآن تناقض وجود دارد و لذا گزاره‎های قرآنی مشتمل بر پارادوکس و تناقض است[2] نمونه‎ای از مطالب یاد شده را ذکر و مورد بررسی قرار می‎دهیم:
‌بدون بررسی آیه‌ی قرآن و نظریه‌ی علمی می گوید: «قرآن که خلقت انسان را از علق (خون لخته شده) می داند، با پزشکی نوین همخوانی ندارد و یکی از تناقض گویی های قرآن است».
یکی از معجزات قرآن، اعجاز علمی آن است. هر چند قرآن کتابی علمی نیست، اما در راستای هدایت بشر به سوی توحید و بیان قدرت خداوند،‌بعضی از مسائل علمی را مطرح نموده است.
یکی از مسائل علمی مطرح شده در قرآن، مراحل خلقت انسان است که با تحقیقات به عمل آمده، تمامی آن مراحل با علم پزشکی و رویان‌شناسی هم‌خوانی دارد.
خداوند در آیات مختلف از قرآن کریم، به مراحل خلقت انسان اشاره کرده است. یکی از این مراحل «علق» است. واژه‌ی «علق» شش بار[3] و در پنج آیه به صورت های مختلف به کار رفته است و همچنین سوره‌ای با نام «علق» نازل شده است: (اقرأ باسم ربّکَ‌الَّذی خلقَ خلقَ الانسانَ مِن عَلَقٍ)؛ بخوان به نام پروردگارت که آفرید، انسان را از علق آفرید».
واژه‌ی «علق» ‌جمع «علقَه» در اصل به معنای «چیزی که به چیز بالاتر آویزان شود» آمده است و در معانی خون بسته، ‌زالو، خون منعقد که در اثر رطوبت به هر چیز می چسبد، کرم سیاه که به اعضای آدمی می چسبد و خون را می مکد و... استعمال می شود.[4] پس می توان گفت ‌در مواردی که علق استعمال شده، یکی چسبندگی و دیگری آویزان بودن لحاظ شده است.
پس از پیوستن نطفه مرد به تخمک زن، تکثیر سلولی آغاز می شود و به صورت یک توده سلولی در می آید که به شکل توت است (به آن مارولا Marula گویند) و در رحم لانه‌گزینی می کند، یعنی ‌سلول های تغذیه کننده به درون لایه‌ی مخاطی رحم نفوذ کرده و به آن معلّق (آویزان نه کاملاً چسبیده به رحم) می شوند، قرآن این مطلب را با تعبیر زیبای «علق» بیان کرده است.[5]
اگر واژه «علق» را به معنای خون بسته بپذیریم، می توانیم تناسب آن را با موارد استعمال این گونه بیان کنیم:
1. چسبنده بودن آن[6] (خون بسته ای که برای مکیدن خون به بدن می چسبد).
2. آویزان شدن آن به جداره‌ی رحم.
3. شباهت نطفه به زالو. زالو هر بار می تواند به اندازه یک فنجان، خون انسان یا حیوانی را بمکد. نطفه در رحم، زالووار به رحم می چسبد و از خون تغذیه می کند؛[7] هم‌چنین در وجه تشبیه به زالو گفته شده است که در مرحله‌ی ایجاد جنین، مانند زالو ماده‌ای به نام «هپارین» از آن ترشح می شود، تا خون در موضع منعقد نشود و قابل تغذیه باشد.[8]
4. تغذیه از خون.[9]
در نتیجه می توان گفت:[10] با توجه به دیدگاه دانشمندان و مفسران و اهل لغت، «علق» به معنای «خون بسته» آویزان به رحم است؛ به ویژه آن‌که این مرحله از خلقت انسان در علم جنین‌شناسی جدید، واسطه ای بین نطفه و مضغه (گوشت شدن) محسوب می شود؛ یعنی حدود 24 ساعت این خون بسته به جدار رحم آویزان است و از خون آن تغذیه می کند.
خداوند می توانست با بیان «الدم المنقبضه؛ خون بسته» مطلب را ذکر نماید، اما با آوردن واژه‌ی «علق» هم معنای خون بسته و هم معنای آویزان بودن را رسانده است که با نظریات جدید پزشکی هم‌خوانی دارد.
می توان مسئله‌ی «علق» را یکی از شگفتی های علمی قرآن نامید که بعد از 14 قرن کشف شده است.[11]

پی نوشتها:
[1] . سوره نساء ، آیه 82.
[2] . سایت سکولاریسم در ایران، تاریخ 12/9/84.
[3] . سوره‌ی علق،‌ آیه‌ی 1 و 2، سوره‌ی ‌حج، آیه‌ی 5،‌ سوره‌ی مؤمنون،‌ آیه‌ی 14، سوره‌ی غافر، آیه‌ی 67، سوره‌ی ‌قیامت، آیه‌ی 38.
[4] . حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات قرآن کریم، ‌ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران،‌تهران، راغب اصفهانی، ‌مفردات، المکتبه الرضویه، تهران، ذیل ماده‌ی «علق». و ‌سید علی اکبر قرشی، قاموس قرآن، ‌دارالکتب الاسلامیه، ‌تهران، ذیل ماده «علق».
[5] . دکتر دیاب و قرقوز، طب در قرآن، ترجمه‌ی چراغی، تهران، انتشارات حفظی، ص 86.
[6] . تفسیر نمونه، ج 27،‌ص 156.
[7] . گودرز نجفی، مطالب شگفت انگیز قرآن، نشر سبحان، تهران، ص 99.
[8] . دکتر پاک نژاد، اولین پیامبر آخرین دانشگاه، ‌کتابفروشی اسلامی، تهران، ج 11، ص 110.
[9] . حضرت آیت الله معرفت بعد از پذیرفتن این نظریه که علق خون بسته است می گوید: علقه در روز هفتم به جداره رحم می چسبد. (ر.ک: التمهید، ج 6، ص 82).
[10] . لازم به ذکر است که احتمالات دیگری درباره‌ی «علق» داده شده است، از جمله، بعضی ها علق را به معنای نطفه‌ی مرد (اسپرماتوزئید) معنا کرده اند (گودرز نجفی، مطالب شگفت انگیز قرآن، ص 99)، بعضی دیگر به موجود صاحب علاقه که اشاره به روح اجتماعی انسان است، معنا نموده اند و بعضی دیگر به گِل حضرت آدم ـ علیه السّلام ـ که حالت چسبندگی دارد اشاره نموده اند. (ر. ک: دکتر رضایی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ‌ص 487 ـ 481).
[11] . ر. ک: دکتر محمد علی رضایی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، انتشارات مبین،‌رشت، ج 2،‌ص 487 ـ 481.

حسن رضا رضایی

andisheqom.com