همکلاسی

سرگرمی مذهبی خبری

همکلاسی

سرگرمی مذهبی خبری

تهمتی که به پیامبر اکرم زدند!


حضرت محمد (ص)

برخى از اروپاییان ادعا مى کنند که پیغمبر اسلام در ابتدا که ظهور کرد فقط مى خواست مردم قریش را هدایت کند، ولى پس از آنکه پیشرفتى در کار خود احساس کرد تصمیم گرفت که دعوت خویش را به همه ملل عرب و غیر عرب تعمیم دهد. این سخن یک تهمت ناجوانمردانه بیش نیست و علاوه بر این که هیچ دلیل تاریخى ندارد. با اصول و قرائنى که از آیات اولیه قرآن که بر پیغمبر اکرم نازل شد استفاده مى شود، مغایرت دارد.

در قرآن مجید آیاتى هست که نزول آنها در مکه و در همان اوایل کار بعثت پیغمبر اسلام بوده و در عین حال جنبه جهانى دارد.

یکى از این آیات آیه اى است در سوره تکویر که از سوره هاى کوچک قرآن است . این سوره از سوره هاى مکیه است که در اوایل بعثت نازل شده است . آن آیه چنین است :

«نیست این ، مگر یک تذکر و بیدار باش براى تمام جهانیان ». سوره تکویر، آیه 27.

در آیه دیگر که در سوره سباء است مى فرماید:

«تو را نفرستادیم مگر آنکه براى همه مردم بشارت دهنده و بازدارنده باشى ولى بیشتر مردم نادانند.» سوره سباء، آیه 28

نیز در سوره انبیاء مى فرماید:

«و هر آینه نوشتیم در زبور پس از ذکر که (زمین ) به بندگان صالح من خواهد رسید.» سوره انبیاء، آیه 105.

نیز در سوره اعراف مى فرماید:

«اى مردم ، من فرستاده خدایم بر همه شما.» سوره اعراف ، آیه 158.

اگر خدا بخواهد شما را مى برد و دیگران را به جاى شما مى آورد، خداوند بر هر چیزى تواناست

در قرآن هیچ جا خطابى به صورت( یا ایهاالعرب ) یا ( یا ایهاالقرشیون ) پیدا نمى کنید. آرى ، گاهى در برخى از جاها خطاب ( یا ایها الذین امنوا ) هست که مطلب مربوط به خصوص مؤمنین است که به پیغمبر صلى الله علیه و آله گرویده اند (و در این جهت هم فرق نمى کند؛ مؤمنین ، از هر قوم و ملتى باشد داخل خطاب هست ) و وگرنه در موارد دیگر که پاى عموم در میان بوده عنوان ( یا ایها الناس ) آمده است .

یک مطلب دیگر در اینجا هست که مؤ ید جهانى بودن تعلیمات اسلامى و وسعت نظر این دین است و آن این که آیات دیگرى در قرآن هست که از مفاد آنها یک نوع (تعزز) و اظهار بى اعتنایى به مردم عرب از نظر قبول دین اسلام استنباط مى شود. مفاد آن آیات این است که اسلام نیازى به شما ندارد، فرضا شما اسلام را نپذیرید اقوام دیگرى در جهان هستند که آنها از دل و جان اسلام را خواهند پذیرفت . بلکه از مجموع این آیات استنباط مى شود که قرآن کریم روحیه آن اقوام دیگر را از قوم عرب براى اسلام مناسبتر و آماده تر مى داند.

حضرت محمد (ص)

این آیات به خوبى جهانى بودن اسلام را مى رساند، چنان که در سوره انعام مى فرماید:

«اگر اینان (اعراب ) به قرآن کافر شوند، همانا ما کسانى را خواهیم گمارد که قدر آن را بدانند و به آن مومن باشند.» سوره انعام ، آیه 89.

نیز در سوره نساء مى فرماید:

«اگر خدا بخواهد شما را مى برد و دیگران را به جاى شما مى آورد، خداوند بر هر چیزى تواناست .» سوره نساء، آیه 133(1)

نیز در سوره محمد صلى الله علیه و آله مى فرماید:

«اگر شما به قرآن پشت کنید، گروهى دیگر جاى شما را خواهند گرفت که مانند شما نباشند.» سوره محمد صلى الله علیه و آله ،آیه 38.

در ذیل این آیه ، حضرت امام باقر علیه السلام مى فرماید: منظور از قوم دیگر، موالى (ایرانیان ) هستند. نیز امام صادق علیه السلام فرمود:

این امر، یعنى پشت کردن مردم عرب بر قرآن تحقق پیدا کرد و خداوند به جاى آنها موالى (یعنى ایرانیان ) را فرستاده و آنها از جان و دل اسلام را پذیرفتند.(2)

ولیدر اینجا مقصود ما این نیست که بگوییم آن قوم دیگر ایرانیان بودند و یا غیر ایرانیان ، بلکه این را مى خواهیم بگوییم که از نظر اسلام قوم عرب و غیر عرب از نظر قبول یا رد اسلام مساوى بودند، و حتى عربها به خاطر بى اعتنایى هایى که به اسلام مى کردند مکرر مورد سرزنش واقع مى شدند. اسلام مى خواهد به اعراب بفهماند که آنها چه ایمان بیاورند و چه نیاورند، این دین پیشرفت خواهد کرد زیرا اسلام دینى نیست که تنها براى قوم مخصوصى آمده باشد.

علت روشن است؛ آنها احساس کرده اند که در سرزمینهاى شرقى و اسلامى فقط اسلام است که به صورت یک فلسفه مستقل زندگى به مردم آنجا روح استقلال و مقاومت مى دهد، اگر اسلام نباشد چیز دیگرى که بتواند با اندیشه هاى استعمارى سیاه و سرخ مبارزه کند وجود ندارد

مطلب دیگر این است که این امر یعنى خروج یک عقیده ، یک فکر، یک دین و یک مسلک از مرزهاى محدود و نفوذ در مرزها و مردم دور دست اختصاص به اسلام ندارند؛همه ادیان بزرگ جهان بلکه مسلکهاى بزرگ جهان ، آن اندازه که در سرزمینهاى دیگر مورد استقبال قرار نگرفته اند. مثلا حضرت مسیح علیه السلام در فلسطین (منطقه اى از مشرق زمین ) به دنیا آمد و اکنون در مغرب زمین بیش از مشرق ، مسیحى وجود دارد. اکثریت عظیم مردم اروپا و آمریکا مسیحى هستند؛ آنها حتى از لحاظ قاره و منطقه نیز با حضرت مسیح جدا هستند. برعکس ، خود مردم فلسطین یا مسلمانند یا یهودى ؛ اگر مسیحى وجود داشته باشد بسیار کم است . آیا مردم اروپا و آمریکا نسبت به دین مسیح احساس بیگانگى مى کنند؟

من نمى دانم چرا خود اروپاییان که القا کننده این افکار تفرقه انداز هستند هرگز درباره خودشان این جور فکر نمى کنند و فقط به ابزارهاى استعمارى شان این افکار را تلقین مى کنند. اگر اسلام براى ایرانى بیگانه است ، مسیحیت نیز براى اروپایى و آمریکایى بیگانه است .

حضرت محمد (ص)

علت روشن است ؛ آنها احساس کرده اند که در سرزمینهاى شرقى و اسلامى فقط اسلام است که به صورت یک فلسفه مستقل زندگى به مردم آنجا روح استقلال و مقاومت مى دهد، اگر اسلام نباشد چیز دیگرى که بتواند با اندیشه هاى استعمارى سیاه و سرخ مبارزه کند وجود ندارد.

بودا نیز چنانکه میدانیم در هند متولد شد، اما میلیونها نفر مردم چین و سرزمینهاى دیگر به آیین وى گرویده اند.

زرتشت اگر چه آیینش توسعه پیدا نکرد و از حدود ایران خارج نشد ولى با این همه ، مذهب زرتشتى در بلخ بیشتر رواج یافت تا آذربایجان که مى گویند: مهد زرتشت بوده است . مکه نیز که مهد پیغمبر اسلام بود، در آغاز این دین را نپذیرفت ولى مدینه که فرسنگها از این شهر فاصله داشت از آن استقبال کرد.

نتیجه گیری:

 همان طورى که بر اساس برخى از آیات قرآن مجید(3) که نزول آنها در مکه و در اوایل کار بعثت پیغمبر اسلام بوده ، اسلام دین جهانى است . مؤید دیگر جهانى بودن تعلیمات اسلامى آیات دیگرى(4)از قرآن است که از مفاد آنها یک نوع اظهار بى اعتنایى به مردم عرب از نظر قبول دین اسلام استنباط مى شود. قرآن کریم روحیه اقوام دیگر را براى پذیرش ‍ اسلام مناسب تر و آماده تر از قوم عرب مى داند این آیات به خوبى جهانى بودن اسلام را مى رساند. همه ادیان بزرگ جهان بلکه مسلکهاى بزرگ جهان ، آن اندازه که در سرزمینهاى دیگر مورد استقبال قرار گرفته اند در سرزمین اصلى که از آنجا ظهور کرده اند مورد استقبال قرار نگرفته اند. مکه نیز که مهد پیغمبر اسلام بود، در آغاز، این دین را نپذیرفت ولى مدینه که فرسنگها از این شهر فاصله داشت از آن استقبال کرد.

پی نوشت ها:

1. به نقل تفسیر المیزان ، بیضاوى در تفسیر خود آورده است که وقتى این آیه نازل شد پیغمبر دست به پشت سلمان گذاشت و گفت : آنها قوم این هستند.

2. رجوع شود به مجمع البیان ، ج 9،ص 164.

3. آیه 27 از سوره تکویر، آیه 28 از سوره سباء، آیه 105 از سوره انبیاء و آیه 158 از سوره اعراف .

4. آیه 89 از سوره انعام ، آیه 133 از سوره نساء و آیه 38 از سوره محمد صلى الله علیه و آله .

برگرفته از مجموعه آثار، ج 14، صص 71 68.

فراوری: علی نورگستر

بخش عترت و سیره تبیان


منبع:

تاریخ اسلام در آثار شهید مطهرى (ره)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد