این قلم برای علیرضا افتخاری است؛ چون این روزها ناگزیر باید عنان از کف دادن و کف بر دهان ماندن عدهای متوحش را نظاره کند. آنها که بیادبانهترین و بیسابقهترین ادبیات را به رئیسجمهور خطاب میدهند و هرآنکه از سر «دل» نیز ارادتی به احمدینژاد بیان دارد را نیز بینصیب از هتاکی خود نمیگذارند.
روزنامه وطن امروز در سرمقاله امروز خود تحت عنوان «افتخاری و این جماعت بیمار» نوشت: این نوشتار از جمله مطالبی است که برای نگارش آن بارها باید رعایت «تقوا» را گوشزد کرد و کرنش در برابر ادب را زمزمه. بویژه آنکه در «رمضانالکریم» بایسته است بیاعتنایی به رجس و شیاطین. با این حال اگر در برخی سطور، توصیف این قلم از برخی رفتارها شتابی غیرضروری گرفت «پوزش» بدیهی است.
این
قلم برای علیرضا افتخاری است و رنجی که این روزها میبرد. علیرضا افتخاری؛ همان خوانندهای که نسلی از جوانان این سرزمین را با صدای خود به گوشه احساسات و کنگره علقهها میبرد. نسلی که چون افتخاری میشنوند «نیلوفرانه» نجوا میکنند….
این قلم برای علیرضا افتخاری است که جرمش در آغوش کشیدن «رئیسجمهور» است. در آغوش کشیدن منتخب ۲۴ میلیون ایرانی و بیان احساساتی که قطعا فصل مشترک احساسات اکثر ایرانیان است. رئیسجمهوری که جرمش هویدا کردن اسرار است. منتخب ۲۴ میلیون ایرانی که صدایشان در مقابل دهانهای گشاد جماعت مدعی «نخبگی» به گوش کسی نمیرسد. مردمند اما رایشان کمی است و نه کیفی و به همین جرم باید متحمل بیادبانهترین الفاظ قرار گیرند.
این قلم برای علیرضا افتخاری است؛ چون خواننده است نه آوازهخوان. رکن خوانندگیاش ادب است و متانت. در دل مردم مینشیند نوای «خدایا بیقرارم، زتو جز تو نخواهم، اگر عشقت گناه است، ببین غرق گناهم» و پای آن نیز محکم ایستاده است. مردماش را نادیده نمیگیرد تا همخوابه BBC و VOA شود. در مقابل مردم، منتخب مردم را در آغوش میگیرد و به همین جرم نابخشودنی باید مورد هجمه بیسابقه هتاکان قرار گیرد.
این قلم برای علیرضا افتخاری است؛ چون این روزها ناگزیر باید عنان از کف دادن و کف بر دهان ماندن عدهای متوحش را نظاره کند. آنها که بیادبانهترین و بیسابقهترین ادبیات را به رئیسجمهور خطاب میدهند و هرآنکه از سر «دل» نیز ارادتی به احمدینژاد بیان دارد را نیز بینصیب از هتاکی خود نمیگذارند.
افرادی که از نگاه آنان هیچکس حق ابراز عقیده برخلاف نظرات و سلایق آنان را ندارد ولو این ابراز عقیده پشتوانهای ۲۴میلیونی داشته باشد. جماعت هتاکی که در بهکارگیری فنون بیادبی مهارت آموختهاند و هرکدام رئیسجمهور را با عباراتی نظیر «کودک»، «گردنکش» و… مینوازند. افتخاری نیز این روزها شامل الطاف این جماعت شده است.
آری، این قلم برای علیرضا افتخاری است؛ که باید این روزها «توحش» عدهای هتاک را رنج برد. بیادبانی که عرصه را چنان یافتهاند که انتظاری از «برخورد» نیز باقی نگذارند. البته تاسفانگیزتر اینکه مامور برخورد نیز خود در برههای افسار اهانت به دست گرفت و گفت آنچه را که شرط عقل و تدبر نیست.
آری آقای افتخاری؛ کار به آنجا رسیده که وابستگان رسانهای یکی از مسؤولان نیز در مدح شجریان و در تمسخر ابراز محبت شما به دکتر احمدینژاد قلم را آلوده میکنند. راستی آقای افتخاری؛ آیا شما خبر دارید رئیسجمهور چهکاره است؟