حاج خانم که با دست های پیر و چروک خورده اش دانه های تسبیح فیروزه ای مشهدالرضا را یکی یکی جابه جا می کرد، گفت: مادرجان درست می گی اما زندگی خرج داره راستی ببینم، غلامحسین تصدیق داری؟
اسم کرباسچی در ذهن مردم با 2 خاطره همراه است.خاطره اول و مشهور، دوران شهرداری وی و مهمتر از آن انتقال وی از بهشت به اوین است.خاطره دوم هم که البته کم شهرت پیدا نکرده است، مربوط می شود به گریه اش در فیلم انتخاباتی مهدی کروبی
این مکان سال ۱۸۹۰ به نام پارک ملی شناخته و معرفی شد. اینجا مشهورترین مکان زمین از لحاظ زمین شناسی، چشمههای آب گرم و آبشارها محسوب میشود و آبشار «آتشی» منطقه ال زیباترین چشم انداز این منطقه است.
چشم انداز فوق العاده این آبشار به خاطر بازتاب نور خورشید که از زاویه خاصی به آن میتابد ایجاد میشود. این منظره نادر را تنها میتوان در دوره ۲ هفته ای در اواخر فوریه مشاهده کرد.
به گزارش بولتن:این نماینده شیعی مجلس کویت که قبلا پیرو مذهب اهل سنت بود، گفت: در سال 1994 شیعه شدم و به برکت اهل بیت در انتخابات پارلمانی سال گذشته به مجلس راه یافتم.
ا |
آبگوشت یک غذای بیکلاس است.
هر کس آن را با دست بخورد به او میخندند.
باید با قاشق خورد و حتی برای کوبیدن گوشت نیز وسیلهی مخصوص دارد!
پیتزا یک غذای باکلاس است.
هر کس آن را با قاشق بخورد به او میخندند.
باید آن را با دست خورد.
بر پایه این خبر بجز علائم این گروهها، استفاده از علائم گروههاى دیگرى از جمله گروههاى منحرف جنسى نظیر Play Boy و گردنبند صلیب به صورت محدود در بین جوانان پسر مشاهده مىشود. |
آیا میدانید: در کنیا یک سوم درآمد هر خانواده صرف رشوه دادن می شود.
آیا میدانید: رقم معاملات غیرقانونی مواد مخدر در جهان به ۴۰۰ میلیارد دلار می رسد.
آیا میدانید: یک سوم آمریکایی ها سفر موجودات فضایی به زمین را باور می کنند.
آیا میدانید: در بیش از ۱۵۰ کشور جهان اعمال شکنجه صورت می گیرد.
آیا میدانید: هر روز یک هفتم جمعیت جهان یعنی ۸۰۰ میلیون نفر گرسنه می مانند.
آیا میدانید: احتمال زندانی شدن مردان سیاه پوست آمریکایی ۳۳ درصد می باشد.
آیا میدانید: یک سوم جهان در شرایط جنگی به سر می برد.
ادامه مطلب ...اختراع هلی کوپتر بی صدا
![]() | This image has been resized. Click this bar to view the full image. The original image is sized 660x440 and weights 103KB. |
متن جالب یک کارت عروسی
لقمان حکیم رضى الله عنه پسر را گفت:
امروز طعام مخور و روزه دار، و هرچه بر زبان راندى، بنویس . شبانگاه همه آنچه را که نوشتى، بر من بخوان
آنگاه روزهات را بگشا و طعام خور
شبانگاه، پسر هر چه نوشته بود، خواند.
دیروقت شد و طعام نتوانست خورد.
روز دوم نیز چنین شد و پسر هیچ طعام نخورد.
روز سوم باز هر چه گفته بود، نوشت و تا نوشته را بر خواند،آفتاب روز چهارم طلوع کرد و او هیچ طعام نخورد .
روز چهارم، هیچ نگفت . شب، پدر از او خواست که کاغذها بیاورد و نوشتهها بخواند.
پسر گفت:
امروز هیچ نگفتهام تا برخوانم.
لقمان گفت:
پس بیا و از این نان که بر سفره است بخور و بدان که روز قیامت، آنان که کم گفتهاند، چنان حال خوشى دارند که اکنون تو دارى