این سایت
کد - لینک:http://www.whatdreamcar.com/en/?n=ir&v[]=
یکی بود، یکی نبود.
همین دور و برها مرد مغازه داری بود که یک روز صبح، مثل هر روز در
مغازه اش را باز کرد. بسم اللهی گفت و وارد مغازه شد. پارچه ای
برداشت تا ترازویش را تمیز کند که اوّلین مشتری وارد مغازه شد.
- سلام آقا!
- سلام خانم!
- لطفا یک کیلو شکر و یک شیشه شیر به من بدهید.
- به روی چشم.
مرد پارچه را کنار گذاشت و رفت تا شکر و شیر بیاورد. مشتری از فرصت
استفاده کرد و پرسید: «خوب، حال دخترتان چه طور است؟»
مرد طبق معمول جواب داد: «خوب است. ممنونم.»
اما انگار چیز تازه ای کشف کرده باشد، به صورت مشتری خیره شد.
مشتری هم که انگار دلیل تردید و ناراحتی صاحب مغازه را فهمیده بود،
گفت: «آخر همسایه ها می گفتند که توی مدرسه دست دخترتان شکسته!
حالا کی گچ دستش را باز می کنید؟ توی این فکرم که با آن دست گچ
گرفته، چطوری به درس و مشقش می رسد!»
مرد که دیگر واقعًا ناراحت شده بود، عصبانی شد و گفت: «ای بابا! چه
گچی؛ چیزی نشده که! چند روز پیش دخترم موقع بازی به یکی از دوستانش
برخورد کرده و دستش کمی درد گرفته بعد از آن به سلامتی برگشته خانه
و نشسته سر درس و مشقش.»
مشتری برای نجات از وضعی که پیش آمده بود، حرف هایی زد که صاحب
مغازه به آن حرف ها توجهی نکرد شیر و شکر را به دست مشتری داد و او
را راه انداخت. اما به این فکر می کرد که چرا هر خبری توی خانه و
مغازه ی او اتفاق می افتد، دهان به دهان می گردد. بزرگ و بزرگ تر
می شود و همه از آن خبردار می شوند. این طوری شد که به فکر پیدا
کردن خبرچین اصلی افتاد و نقشه ای کشید.
شب که شد، به خانه رفت و خوابید صبح شد و برای نماز صبح از خواب
بلند شد. سرخوش رفت تا وضو بگیرد، ناگهان فریادی کشید و کنار حوض
افتاد. همسرش سراسیمه از اتاق بیرون آمد و پرسید: «چی شده؛ چرا
فریاد می زنی؟»
مرد جواب داد: «ندیدی مگر؛ داشتم وضو می گرفتم که ناگهان کلاغی از
توی گوشم بیرون آمد و به سر درخت پرید.»
زن نگاهی به درخت انداخت. کلاغی آنجا نبود. با تعجب از مرد پرسید:
«کلاغ از گوش تو بیرون پرید؛ کلاغ توی گوش تو چه کار می کرده؟»
مرد، آرام آرام از روی زمین بلند شد. حالت افسرده و غمگینی به خودش
گرفت. لباسش را تکان داد و گفت: «نمی دانم فقط از تو می خواهم که
این موضوع را مثل یک راز در سینه نگه داری و درباره ی آن با کسی
حرف نزنی.»
زن قبول کرد مرد لبخندی زد و برای خوردن صبحانه با زنش به داخل
خانه رفت. پس از آن هم از خانه خارج شد و رفت سر کارش. آفتاب توی
حیاط افتاد زن رفت تا حیاط را آب و جارو کند. زن همسایه سر رسید و
پرسید: «ناراحتی؛ چیزی شده؟»
زن گفت: «چیزی نیست. اما اگر قول می دهی که این ماجرا را مثل یک
راز در سینه نگه داری و به کسی نگویی، می گویم چی شده.»
زن همسایه قبول کرد.
زن گفت: «امروز از دو تا گوش های شوهرم دو تا کلاغ بیرون آمدند و
پر زدند و روی شاخه های درخت نشستند.» اما دیگر نمی دانست که حرف
از دهان در آید، گرد جهان بر آید.
زن همسایه گفت: «بلا به دور. چه درد و مرض هایی پیدا می شود!»
بعد هم خداحافظی کرد و به خانه اش رفت. به خانه اش که رسید، به
شوهرش گفت: «ببینم، گوش تو که درد نمی کند؟»
شوهرش گفت: «نه! چه دردی؟»
زن همسایه گفت: آخر دیشب گوش مرد همسایه درد گرفته و امروز صبح سه
تا کلاغ از گوش او بیرون پریده اند. گفتم نکند که این بیماری مسری
باشد و تو هم گرفته باشی.
مرد همسایه از خانه که بیرون رفت. به یکی دیگر از همسایه ها برخورد
به او گفت: «مغازه ی همسایه مان باز بود؟» همسایه گفت: «بله، چطور
شده؟»
مرد همسایه گفت: «آخر می گویند که دیشب گوش درد گرفته و امروز پنج
تا کلاغ از گوشش بیرون پریده گفتم نکند بیماری اش آن قدر سخت باشد
که به مغازه اش هم نرفته باشد.»
همسایه ی دوم که به خانه رسید، برای زنش داستان را تعریف کرد و
گفت: «... ده تا کلاغ از گوش بیچاره بیرون پریده است.» آن دیگری
گفت...
حدود ظهر بود که زنی وارد مغازه مرد شد و گفت: «خدا بد نده.
الحمدالله می بینم که سر حال هستید و مغازه را باز کرده اید.»
مرد گفت: «من هر روز مغازه را باز می کنم. مگر قرار بود توی خانه
بمانم؟»
زن گفت: «آخر می گویند که گوشتان درد گرفته و چهل تا کلاغ از گوش
های شما بیرون پریده.»
مرد خندید و گفت: «خودم یک کلاغ از گوشم پردادم. اما یک کلاغ. چهل
کلاغ شد و رفت توی گوش شما!»
از آن به بعد، هر وقت خبری با شاخ و برگ بسیار تعریف شود و بزرگ تر
از آنچه که بوده نشان داده شود، می گویند: «یک کلاغ چهل کلاغ شده
است.»
کلیپی از برنامه در راه جام جهانی از مهران مدیری که پخش نشد
دانلود در ادامه مطلب
حجم : ۴٫۴MB | لینک مستقیم | لینک غیر مستقیم mediafire
حجم : ۸٫۲MB | لینک مستقیم | لینک غیر مستقیم mediafire
لیست قیمت انواع خودروهای داخلی بهمن ۸۹
مشاهده در ادامه مطلب
![]() قیمت خودروهای داخلی |
||||
نشان |
نام |
نوع خودرو |
قیمت /تومان |
|
![]() |
پژو روآ | ![]() |
||
بنزینی | ۸٫۰۰۰٫۰۰۰ | |||
دوگانه سوز | ۸٫۷۲۰٫۰۰۰ | |||
۲۰۶ هاچ بک | ||||
تیپ ۲ | ۱۳٫۵۰۰٫۰۰۰ | ![]() |
||
تیپ ۳ | ۱۵٫۲۰۰٫۰۰۰ | |||
تیپ ۶ | ۱۸٫۷۰۰٫۰۰۰ | |||
۲۰۶ اس دی | v2 دوگانه سوز |
۱۴٫۵۰۰٫۰۰۰ | ![]() |
|
V2 بنزینی |
۱۳٫۸۰۰٫۰۰۰ | |||
V1 | 15.200.000 | |||
V8 | 16.500.000 | |||
V9 | 19.200.000 | |||
405 | بنزینی | ۱۳٫۷۰۰٫۰۰۰ | ![]() |
|
دوگانه سوز | ۱۴٫۰۰۰٫۰۰۰ | |||
SLX | 14.000.000 | |||
پارس | بنزینی | ۱۷٫۰۰۰٫۰۰۰ | ![]() |
|
دوگانه سوز | ۱۷٫۵۰۰٫۰۰۰ | |||
ELX | 23.000.000 | |||
407 | دنده ای | ۴۹٫۵۰۰٫۰۰۰ | ||
اتوماتیک | ۵۱٫۵۰۰٫۰۰۰ | |||
![]() |
سمند | بنزینی | ۱۳٫۶۰۰٫۰۰۰ | ![]() |
دوگانه سوز | ۱۴٫۲۰۰٫۰۰۰ | |||
LX بنزینی |
۱۵٫۵۰۰٫۰۰۰ | |||
LX دوگانه سوز |
۱۶٫۰۰۰٫۰۰۰ | |||
سورن | ۱۷٫۰۰۰٫۰۰۰ | |||
سریر | ۲۳٫۰۰۰٫۰۰۰ | |||
![]() |
کیا ریو | - | ۱۲٫۹۰۰٫۰۰۰ | ![]() |
![]() |
زانتیا | - | ۲۷٫۲۰۰٫۰۰۰ | ![]() |
زانتیا II | 27.000.000 | ![]() |
||
![]() |
رنوتندر۹۰ | E0+AC | 11.000.000 | ![]() |
E1+CP | 12.400.000 | |||
E2+LP | 14.200.000 | |||
رنو مگان | داخلی۱۶۰۰ دنده ای | ۲۴٫۵۰۰٫۰۰۰ | ![]() |
|
وارداتی ۱۶۰۰ دنده ای | ۲۸٫۰۰۰٫۰۰۰ | |||
۲۰۰۰ اتوماتیک | ۳۳٫۰۰۰٫۰۰۰ | |||
![]() |
مزدا۳ | تیپ۱ | ۳۱٫۰۰۰٫۰۰۰ | ![]() |
تیپ۲ | ۳۳٫۰۰۰٫۰۰۰ | |||
تیپ۳ | ۳۵٫۰۰۰٫۰۰۰ | |||
![]() |
فولکس گل | - | ۱۷٫۰۰۰٫۰۰۰ | ![]() |
![]() |
پراید | صبا | ۷٫۹۰۰٫۰۰۰ | ![]() |
صبا دوگانه سوز | ۸٫۱۵۰٫۰۰۰ | |||
۱۳۲ | ۸٫۰۰۰٫۰۰۰ | |||
۱۴۱ | ۷٫۹۰۰٫۰۰۰ | ![]() |
||
![]() |
سوزوکی ویتارا | دنده ای | ۳۶٫۵۰۰٫۰۰۰ | ![]() |
اتوماتیک | ۴۰٫۰۰۰٫۰۰۰ | |||
![]() |
نیسان ماکسیما | دنده ای | ۳۶٫۰۰۰٫۰۰۰ | ![]() |
اتوماتیک | ۳۸٫۰۰۰٫۰۰۰ | |||
![]() |
هیوندای ورنا | دنده ای | ۱۸٫۵۰۰٫۰۰۰ | ![]() |
اتوماتیک | ۲۱٫۰۰۰٫۰۰۰ | |||
هیوندای آوانته | دنده ای | ۲۴٫۳۰۰٫۰۰۰ | ![]() |
|
اتوماتیک | ۲۸٫۰۰۰٫۰۰۰ | |||
کلیپ موبایل از باد کردن ۴ آدامس در درون یک دیگر
کلیپ موبایل از باد کردن ۴ آدامس در درون یک دیگر توسط یک دختر که بسیار
عجیب است و با فرمت ۳gp و wmv آماده دانلود شده است .دانلود در ادامه
دل نوشته های زیبای پشت کامیونی
گاز دادن نشد مردی / عشق آن است که برگردی!……
.
.
.
یه بار پریدی موتوری ، دوبار پریدی موتوری ، آخر می افتی موتوری!
************
سرپایینی نوکرتم / سربالایی شرمندتم ( ژیان )
************
اتوبوس من غصه نخور منم یه روز بزرگ میشم! ( ژیان )
************
اگر از عشقت نکنم گریه و زاری / به جهنم که مرا دوست نداری!
************
اگر خواهی بمیری بی بهانه / بخور ماست و خیار و هندوانه!
************
ادامه مطلب ...یوزر و پسورد نود 32 در 5 بهمن 1389 (25 ژانویه 2011)
Username: EAV-40655831
Password: vhvthdukst
Username: EAV-40655839
Password: 8ucuxhs4b8
Username: EAV-40656005
Password: frv8htnm82
Username: EAV-40655830
Password: ptvxnjjvr2
در
این بازی که توسط شعبده باز آقای Brian Brushwood اجرا و آموزش داده میشود
. شما فرا میگیرید که در یک رستوران چگونه توسط یک نمکدان یک سکه را روی
میز جلوی تماشاچیان ناپدید کنید . شما این بازی را در خانه هم می توانید
انجام دهید زیرا جای ناپدید شدن سکه تماشاچیان را ناگهان شگفت زده خواهید
کرد . چرا؟ پیشنهاد میکنیم فیلم را ببینید و خودتان متوجه شوید .
شهر: بررسی دانشمندان برای کشف علت مسری بودن خمیازه منجر به آن شد که الگوهایی منحصر به فرد از فعالیت در نواحی از مغز که به تقلید رفتاری مربوط میشدند، مکانیابی شوند.
این تحقیق علمی دانستههای گذشته مبنی بر این که علت خمیازه کشیدن نیاز مغز به اکسیژن است را رد میکند.
این درحالیست که برخی نظریههای فعلی بیانگر آنست که خمیازه با انتقال از فردی به فردی دیگر میتواند اطلاعات (مثلا " من خسته هستم." یا " این فیلم ملالآور است ") را در یک حلقه اجتماعی منتقل کند و به این ترتیب آن را نوعی علامت اجتماعی مانند خندیدن میدانند که موجب تبادل اطلاعات میشود و رفتار گروهی را سازمان میدهد.
چنین ابزاری ممکن است در روزهای قبل از پیدایش زبان در حیات بشر بوجود آمده باشد.این سایت
کد - لینک:http://www.whatdreamcar.com/en/?n=ir&v[]=
خدا را
دوست دارم ، به خاطر اینکه با هر username که باشم، من را connect می
کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه تا خودم نخواهم مرا D.C نمی کند .
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه با یک delete هر چی را بخواهم پاک می
کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه اینهمه friend برای من add می کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه اینهمه wallpaper که update می کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه با اینکه خیلی بدم من را log off نمی
کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همه چیز من را می داند ولی SEND TO
ALL نمی کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه می گذارد هر جایی که می خواهم
Invisibel بروم
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همیشه جزء friend هام می ماند و من
را delete و ignore نمی کند.
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همیشه اجازه، undo کردن را به من می
دهد
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه آن من را install کرده است
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه هیچ وقت به من پیغام the line busy
نمی دهد
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه اراده کنم، ON می شود و من می توانم
باهاش حرف بزنم
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه دلش را می شکنم، اما او باز من را می
بخشد و shout down ام نمی کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه password اش را هیچ وقت یادم نمی
رود، کافیه فقط به دلم سر بزنم
Username: EAV-39733769
Password: nsr6tba7kk
Username: EAV-39733755
Password: apu3rxpuhm
Username: EAV-39733759
Password: 7rbahc322c