براساس جدیدترین فتوای یک چهره وهابی، خوابیدن زنان در کنار دیوار به دلیل مذکر بودن کلمه "دیوار" در ادبیات عرب، حرام است.
شیعه آنلاین: براساس جدیدترین فتوای یک چهره وهابی، خوابیدن زنان در کنار دیوار به دلیل مذکر بودن کلمه "دیوار" در ادبیات عرب، حرام است.
با اینکه این فتوا در روزنامه "الوطن" یک روزنامه غیر رسمی و محلی در سوریه منتشر شده است، اما جار و جنجال نسبتا وسیعی را در سطح محافل دینی و اجتماعی سوریه در ردّ و محکومیت این فتوای احمقانه و غیر درست برانگیخته است. این فتوا توسط یک زن مفتی «منیره القبیسی» صادر شده است.
دکتر «توفیق رمضان» رئیس گروه فقه اسلامی دانشکده دینی دانشگاه دمشق در رد این فتوا اعلام کرد: این سخنی بی ارزش است. من پناه می برم به خدا از آنچه خانم «منیره القبیسی» بر زبان آورده است.
این فتوا معضل بزرگی را در محافل دینی سوریه پدید آورده است. عده ای او را کافر خطاب می کنند و عده ای دیگر با اهتمام زیاد به جستجو در زندگی او پرداخته اند که بدست چه کسانی وی تربیت و رشد یافته است که چنین فتوایی را صادر نموده!
«توفیق رمضان» در مقاله خود به خانم «القبیسی» و پیروانش حمله کرده و می گوید: «او یک جمعیت دینی افراطی زنان» را اداره می کند که برخی اعضایش افکار بشدّت افراط گرایانه دارند.
شایان ذکر است «منیره القبیسی» از چهل سال پیش مکتب فکری تربیتی دینی بزرگی را به وجود آورده که هم اکنون تبدیل به سازمانی شده که ارتباطات هندسی مستقیم خود را دارد، بنابراین این استاد تأثیر زیادی بر طبقه فرهنگی وسیعی از دختران و زنان جامعه اسلامی سوریه دارد و تعداد زیادی از زنان و دختران و مادران مسئول در سوریه شاگرد مکتب فکری او هستند و بخش وسیعی از آنها متآثر از این مکتب فکری هستند.
مخالفان وی معتقدند این مسأله بر پایه وحدت وجود و تقدیس خانم «قبیسی» است به طوری که آنها در بوسیدن دست و پای وی بر یکدیگر سبقت می گیرند و معتقدند هر چه که او فکر می کند، در ذات خدا موجود است.
در همین حال «مجمع احمد کفتارو» از شیوخ سرشناس دینی سوریه نیز ضمن محکوم کردن فتوای مذکور، می گوید: این تفکر عجیبی است که تاکنون در تاریخ شریعت اسلامی اصلاً وجود نداشته است و نشأت گرفته از بت های فکری و ضلالت عقل است و هدف آن ایجاد فتنه در جهان عربی اسلامی از طریق تشویش حقائق دینی است.
گفتنی است خانم «القبیسی» که جنبش "القبیسیات" را تأسیس کرده است، در سال 1933 در دمشق متولد شد و لقب "آنسه" (دوشیزه) را بر خود نهاد. وی در مدارس پایتخت سوریه تحصیل کرد و در علوم طبیعی فارغ التحصیل شد و در اوایل دهه شصت فعالیت های تبلیغی و آموزشی خود را با هم همراه کرد.
در طول دو دهه اخیر وی فعالیت خود را به صورت علنی و سری ادامه داد و توانست با همراه کردن دو بخش تبلیغی و آموزشی، فعالیت های خود را در مرحله اول در استان های مختلف سوریه گسترش دهد و سپس در مرحله بعد از مرزهای سوریه هم گذشت و به جهان عرب رسید، تا آنکه هم اکنون - و براساس ارزیابی های پیروان و شیوخ - پیروان او شامل 75 هزار دختر جوان می شوند.
خبر: «موها زمان سکته را میدانند، چون تحقیقات نشان میدهد موها میتوانند تاریخچهای از استرسهای شخص را در خود ذخیره کنند.»
من همیشه به کچلها حسادت میکردم. بعد از خواندن این خبر، یک دلیل دیگر به دلایلم برای حسادت اضافه شد.
1- کچلها زودتر از همه متوجه شروع بارش باران میشوند.
2- کچلها میتوانند با خیال راحت شیشه اتومبیل را پایین بکشند و از جریان هوا لذت ببرند.
3- آنها به راحتی میتوانند برای رفتن به مهمترین مهمانیها هم از موتورسیکلت استفاده کنند.
4- مودارها اگر عرق بکنند، باید بروند حمام و کلی موهایشان را با شامپو چنگ بزنند تا چربی و عرق از پوست سرشان پاک شود ولی کچلها با یک دستمال کاغذی مشکل را حل میکنند.
5- کچلها غصههایشان کمتر است و مثل بقیه هر روز نگرانی ریزش موهایشان را ندارند.
6- و بالاخره اینکه کچلها استرسهایشان ذخیره نمیشود.
روایتی از امام سجاد ـ علیه السلام ـ حقّ مادر این چنین بیان شده است: «و اما حق مادرت بر تو، این است که بدانی او تو را در جایی حمل کرده است که هیچ کس، دیگری را حمل نمی کند و از میوة دلش به تو داد که أحدی به دیگری نمی دهد و تو را با تمام أعضایش حفظ کرد و اهمیتی نمی داد که خود گرسنه باشد، اما تو سیر باشی و خودتشنه باشد اما تو را سیراب کند و خود برهنه باشد اما تو را بپوشاند و خود زیر آفتاب باشد امّا تو را سایه افکند و به خاطر تو خواب را بر خود حرام کند و از گرما و سرما نگاهت دارد، تا تو را داشته باشد و از دست ندهد. بنابراین تو جز با کمک و توفیق الهی، از پس قدردانی او بر نمی آیی.»
و در جای دیگر حق پدر را اینگونه بیان می دارد:
«اما حق پدرت، این است که بدانی او اصل و ریشهی توست؛ زیرا اگر اونبود تو هم نبودی، پس هر خصلت خوشایندی که در خود دیدی بدان که منشاء و ریشة آن نعمت در وجود پدرت می باشد. بنابراین خدای را بستای و برای آن نعمت از پدرت سپاسگزار باش.»
حقی که پدر و مادر بر گردن فرزندان دارند به هیچ وجه برای فرزندان قابل أداء کردن نیست. زیرا حقوق والدین بسیار بیشتر از آن حدّی است که توسط فرزندان قابل أدا کردن باشد به همین خاطر در روایات متعدّد داریم که چون نمی توانید حقوق والدین را اداء کنید به همین خاطر احسان و نیکی به والدین کنید.
حقوق پدر و مادر آنقدر عظیم است که در روایتی از امام صادق ـ علیه السلام ـ آمده است که: «کمترین بی احترامی به پدر و مادر «أفّ» گفتن است و اگر خداوند عزّوجلّ چیزی کمتر از آن سراغ داشت، بی گمان از آن نهی می کرد.»
پس پدر و مادر برای فرزند آنقدر زحمت می کشند که شایستگی بیشترین خدمات و نیکی ها از طرف فرزندان را داشته باشند. و این مهربانی ها و نیکی ها و کمک هاست که پدر و مادر را دلگرم می کند تا صاحب فرزند شوند و تمام مشکلات آنها را تحمّل کنند و در موقعی که فرزندان نیاز دارند نیازهای آنها را از هر جهت فراهم کنند. ولی اگر فرزندان موقعی که بزرگ شدند و پدر و مادر به کمک و محبت آنها نیاز داشتند فرزندان هر کدام راه خود را کشیده و بروند و بر نیازهای پدر و مادر اعتنائی نکنند و این کم توجهی و بی محبتی نسبت به پدر و مادر در جامعه شایع شود در این صورت است که هیچ زن و شوهری به خود جرأت نمی دهد که صاحب فرزند شود و او را با زحمات فراوان بزرگ کنند و موقعی که بزرگ شد به دنبال زندگی خودش برود و پدر و مادر را به حال خود رها کند و به نیازهای آنها اصلاً توجهی نکند.
حداکثر لطفی که بکند آنها را به خانة سالمندان بفرستد. دیگر پدر و مادر انگیزه تولید نسل و تربیت آنها را نخواهد داشت. و اگر در جامعه ای چنین روحیه ای حاکم شود به سرعت نسل ها منقرض می شود و اگر بچه ای هم متولد شود بی پدر و مادر خواهد ماند و نتیجه و عاقبت چنین فرزندی که بدون مهر مادری و محبت پدری رشد کرده باشد، روشن است. چون طبق نتایج خود جامعه شناسان غربی اکثر جرم و جنایت و فحشاها را این فرزندان بی هویت انجام می دهند. و اگر جامعه ای به چنین مسأله ای مبتلا شود هیچ قانون یا سنّتی قادر نخواهد بود دیگرنهاد خانواده را مستحکم و جامعه را از بدبختی ها نجات دهد.
در روایتی از امام رضا ـ علیه السلام ـ داریم: خداوند نافرمانی پدر و مادر را از این جهت حرام فرموده است که موجب از دست دادن توفیق طاعت خداوند عزوجل و بی احترامی به پدر و مادر و ناسپاسی نعمت و از بین رفتن شکر و سپاسگزاری و کم شدن نسل و قطع شدن آن می شود؛ زیرا نافرمانی والدین سبب می گردد که به پدر و مادر احترام گذاشته نشود، حقّ و حقوق آنها شناخته نشود، پیوندهای خویشاوندی قطع گردد، پدر و مادر به داشتن فرزند بی رغبت شوند و به علت نیکی نکردن و فرمان نبردن فرزند از پدر و مادر، آنان نیز کار تربیت او را رها سازند.»
بنا بر برخی اخبار دریافتی، اخیرا برخی از افراد سودجو درصدد تشکیل تیمی برای پرورش خوک در کشور شده اند.
برخورداری از بهره اقتصادی، صادر کردن گوشت این حیوان در قالب فرآورده هایی نظیر سوسیس و کالباس به کشورهای منطقه از جمله اهداف پرورش دهندگان عنوان شده است.
بنا بر این گزارش، این افراد مدعی هستند اقدام مزبور با انجام مراحل قانونی و همچنین اجازه از نهادهای ذی صلاح صورت گرفته است.
گفتنی است، چندی پیش نیز خبر سرو گوشت خوک برای اقلیت های ساکن تهران و یا میهمانان خارجی در یکی از رستوران های تهران منتشر شده بود.
یادآوری می شود، بنا بر استفتاء صورت گرفته از دفتر آیت الله فاضل لنکرانی خریدن خوک برای پرورش و فروش آن به کشورهای مذکور اشکال دارد اما در صورتی که فردی از راه های غیرتجاری نظیر شکار خوک از جنگل اقدام به این کار کند بلا اشکال است.
روابط دختر و پسر در مناطق بالاشهر تهران به سوژه خبری شبکه فرانس 24 تبدیل شد.
این شبکه گزارشهای مردمی خود را به گزارشی درباره نحوه اشنا شدن و قرار گذاشتن پسرها و دخترها در بین خانواده های ثروتمند تهرانی اختصاص داد . در این گزارش شخصی بنام السیو رستانی ساکن لندن که برای ملاقات باخانواده اش به ایران سفر کرده از پدیده نادری در روابط دختر و پسر در تهران صحبت می کند رستانی در اخرین سفرش به تهران ؛از طریق پسر عموی خود با این پدیده جالب که فقط در تهران و از طریق خودرو امکان پذیر است، آشنا شد.
این شهروند درباره مشاهداتش از خیابان های شمال شهر تهران گفت:من در خانه پسرعمویم بودم. به او گفتم ایا می توانی مرا به خیابانی ببری که در ان پسرها و دخترها باهم ملاقات می کنند؟ او مرا به خیابان ایران زمین در شهرک غرب برد. من با دوربینم می خواستم از این روش عجیب ملاقات فیلمبرداری کنم.
رستانی افزود :انجا خودروها کنار هم رانندگی می کنند، سرنشینان یکی از خودروها پسر و سرنشین دیگر دختر. ناگهان انها در وسط خیابان متوقف می شوند و من خودم شاهد رد و بدل کردن شماره تلفن بین آنها بودم. این واقعا عجیب است و هیچ جای دیگر در جهان مشاهده نمی شود. این خودروها در بین خیابانی پرتردد متوقف می شوند تا با هم شماره تلفن رد و بدل کنند و حتی چند دقیقه مانع تردد خودروهای دیگر می شوند.
وی افزود نمی دانم پس از ان چه می گذرد اما تصور می کنم جایی باهم قرار می گذارند و با هم حرف می زنند. این پدیده عمدتا به قشر متوسط جامعه تهران مربوط می شود و بیشتر بین انهایی رواج دارد که برای خودنمایی ثروت زیادی دارند. به نظر من این پدیده فقط به این علت شکل گرفته زیرا جای دیگری برای دیدار بین جوانان در شهر وجود ندارد
رسانههای ایتالیایی روز یکشنبه خبر دادند ورونیکا لاریو قصد دارد به زندگی مشترک ۱۹ ساله با سیلویو برلوسکنی پایان دهد.این زن ۵۲ ساله تایید کرد وکیل گرفته تا مراحل قانونی طلاق را طی کند.
روزنامه لا استامپا هم در شماره یکشنبه خود به نقل از او نوشت: “من وادار به برداشتن این گام شدم.” نخستوزیر ۷۲ ساله ایتالیا هنوز حرفی در این باره نزده است.
آورده اند که کفن دزدی در بستر مرگ افتاده بود،پسر خویش را فراخواند، پسر به نزد پدر رفت گفت ای پدر امرت چیست ؟پدر گفت ،پسرم من تمام عمر به کفن دزدی مشغول بودم و همواره نفرین خلقی بدنبالم بود اکنون که در بستر مرگم و فرشتهءمرگ را نزدیک حس میکنم بار این نفرین بیش از پیش بردوشم سنگینی میکند.از تو میخواهم بعد از مرگم چنان کنی که خلایق مرا دعا کنند و از خدای یکتا مغفرت مرا خواهند. ..
سر گفت ای پدر چنان کنم که میخواهی و از این پس مرد و زن را به دعایت مشغول سازم
پدر همان دم جان به جان آفرین تسلیم کرد.
از فردا پسر شغل پدر پیشه کرد با این تفاوت که کفن از مردگان خلایق می دزدید و چوبی در شکم آن مردگان فرو مینمود وازآن پس خلایق میگفتند خدا کفن دزد اول را بیامرزد که فقط میدزدید وچنین بر مردگان ما روا نمیداشت