دخترک کوچک شاید به 5 سال هم نرسیده اما پشت میز رایانه نشسته و حسابی درگیر بازی است.پشت سر هم نیز صدایش را میشود شنید: دوف دوف...کشتمش کشتمش.
وقتی میخواهی بازی را از دستش بگیری و دعوتش کنی که کمی با خانواده باشد، همان تهدیدهای آدمها و کارتونهای داخل بازی را هم به شما تعارف میکند: کلهات را میترکانم ها. اگر بازی را پس ندی یک دونه میزنم توی دلت دوف صدا کنیها بعد با تبر، ریز ریزت میکنم و.....وااای !!!! چه روحیه خشنی برای یک دختر بچه 5 ساله. وقتی از مادرها میپرسی بچهها با رایانه و بازیهای آنلاین اینترنتی چه میکنند، میگویند بازیهای امروزی است دیگر. بچهها مثل ما دیگر به عروسک قانع نمیشوند آنها بازیهای قرن 21 را میخواهند.
نسترن، مادر یک کودک 6 ساله است. او میگوید: مریم و برادر کوچکترش، عاشق بازیهای رایانهای هستند. آنها ساعتها مینشینند و با این دستگاه 2 تایی بازی میکنند و من هم به کارهایم میرسم.
وقتی از او میپرسم آیا از این که این بازیها را انجام میدهند راضی هستید یا نه، میگوید: البته! حتی یک پرستار هم نمیتوانست این طور جلوی فضولیکردنشان را بگیرد. آنها غیر از چند بازی خشن که از دوستانشان قرض کردهاند، بازیهای آموزشی خوبی هم دارند مثل آموزش الفبا، زبان انگلیسی، آشنایی با حیوانات و بازیهای ریاضی و فکری. خیلی بازیهای قشنگی آمده که در دوران کودکی ما حتی فکر کردن به آنها هم محال بود.
اما در عوض حمیده نادری که خود کارشناس ارتباطات است، میگوید: با استفاده بیش از اندازه بچهها از این وسایل موافق نیستم. ما با نسلی مواجهیم که پیش از موعد، خیلی مسائل را میداند و از چیزهایی اطلاعات کسب کرده که اصلا در سن دانستن آنها نبوده است و در نتیجه حرفهایی از آنها میشنویم که ما را متعجب میکند.
بچهها با این بازیها نمیتوانند خود را با دانستههایشان هماهنگ کنند. مهارتهای بازی که گاهی به هیچ درد بچهها نمیخورد مثل کشتن یک غول در رایانه، آنها را دچار احساس تنهایی میکند. آنها زیاد مینشینند و فعالیت کمتری میکنند یا خیلی کمتر از مقدار مورد نیاز میخورند یا خیلی بیشتر، زیرا پشت دستگاههای بازی اصلا فرصت خوردن به خود نمیدهند یا در آن هنگام، آنقدر میخورند که دچار اضافه وزن میشوند. این بچهها میل و رغبت کمتری به بازیهای جمعی و پر تحرک دارند و یکجا نشستن را ترجیح میدهند.
کارشناسان تربیت کودک معتقدند، بازی وسیلهای است که باید کودک را برای ورود به دنیای بزرگتر آماده کند و اشتباه است که والدین آن را به عنوان سرگرمی بچه تلقی کنند.
اسباببازی باید با سن، علایق و تواناییهای کودک تناسب داشته باشد، زیرا اگر بازی با اسباببازی خاصی خارج از توان کودک باشد اثرات منفی و مخربی بر ذهن کودک میگذارد.
ویژگی دیگر اسباببازی هماهنگی آن با فرهنگ جامعه است، زیرا از آن طریق کودک واقعیتهای اطراف را بهطور ملموس تجربه میکند.
چرا کودکان ما همه اسباب و وسایل مربوط به باربیها را در دسترس دارند و خیلی از نوجوانان دختر آرزویشان این است که شبیه باربی باشند؟ چرا کارتونها، عکسها و عروسکهای باربی آنها را احاطه کرده و حتی کیفهای باربی که در کشور خودمان تولید شده است، آنها را تا مدرسه همراهی میکند؟
این سوال را از مادر یکی از دختر کوچولوهایی که عروسک باربی دارد، میپرسم. میگوید: خیلی دوست داشتم که بچهام با دارا و سارا دوست باشد، اما دارا و سارا برای او کمی اضافه وزن دارند و فرزندم زورش نمیرسید آنها را حمل کند. بعلاوه آنها گران هستند و گاهی لباسهای محلی سارا تزیینات زبری دارد که برای بچه ناراحتکننده است. دوستان او در مهد کودک همه باربی دارند که ارزان و سبک هستند، خوب شما چه پیشنهادی دارید؟
جالب است بدانید دکتر فربد فدایی، روانشناس اعتقاد دارد که لزومی ندارد حتما برای بازی بچهها به آنها اسباببازیهایی با تفکیک جنسیتی بدهیم؛ زیرا استفاده از اسباببازیهای جنس مخالف در حد تعادل سبب میشود که بچه با جنس مخالف خود نیز آشنا شود و در آینده به تفاهم بهتری با آن برسد.
اسباببازی مناسب میتواند کودک را خلاق و هوشمند کند.
اسباببازیهایی که خلاقیت کودک را به کار میگیرند، مثل پازل و لوگو قابلیت ساختن و خلقکردن دارند.
بازیهای حسی، حرکتی، اندامهای کودکان را تقویت میکند مثل روروک و سهچرخه و بازیهای تقلیدی ـ تخیلی کودک را با دنیای بیرون آشنا و او را آماده پذیرش نقش میکند.
بازیهایی مثل خمیر، نقاشی، ماژیک و کاردستی خلاقیت کودک را به کار میگیرند و بازیهای فکری مانند شطرنج و پازل و حتی بازیهای رایانهای در حد تعادل، هوش کودک را فعالتر میکنند.
در مجموع میتوان گفت اسباببازیها علاوه بر نقش آموزشی، وسیلهای برای سنجش تواناییهای کودک به شمار میروند.
ماندانا ملا علی