میزان واقعی حقوق معلمان در ایران چقدر است؟ یک معلم ایتدایی با توجه به سطح هزینههای خانوار و مشکلات پیش روی خود، تا چه میزان از دریافتی خود به این دلیل که میتواند با آن بر مشکلات روزانه خود فائق آید، راضی است؟
خودداری آقای حاجیبابایی، وزیر آموزش و پرورش از اعلام حقوق معلمان که در در زمان نمایندگی مجلس همواره انتقادراتی را به مدیریت آموزش و پروش و نظام آموزشی داشت در حالی صورت گرفته است که علی احمدی ، وزیر سابق این وزارت خونه متوسط حقوق دریافتی معلمان را 645 هزار تومان عنوان کرده بود .
این درحالی است که این رقم در سال 83 حدود 300 هزار تومان عنوان شده بوده که نشان می دهد در طول 5 سال حقوق معلمان بیش از 100 درصد رشد داشته است ، هرچند ارقام عنوان شده متوسط دریافتی این قشر را نشان داده و رقم دریافتی غالب معلمان از قبیل رسمی و قراردادی و حق التدریسی کمتر از میزان عنوان شده است.
در همین حال هستند کارشناسانی که رقم 645 هزار تومانی عنوان شده را نیز به دیده تردید نگاه می کنند و معتقدند رقم متوسط حقوق دریافتی معلمین با در نظر گرفتن وضعیت استخدامی آنها رقمی در حدود 450 هزار تومان را نشان خواهد داد .
در این بین، کاهش انگیزان معلمان، افت سطح علمی، کاهش کیفی آموزش و در نهایت ناکارآمدی نظام آموزشی کشور به خصوص در بخش مدارس دولتی از جمله آثاری است که کارشناسان آموزشی در مورد بی توجهی به نیاز های معیشتی و مالی معلمان مطرح می کنند .
در تمامی کشور های توسعه یافته نظام آموزشی محور توسعه قرار گرفته و همواره در زمینه تخصیص اعتبارات ، امکانات وتأمین شرایط زندگی مطلوب ، این فرهنگیان و کادر نیروی انسانی بوده است که در اولویت قرا داشته به طوریکه درآمد متوسط یک معلم مقطع ابتدایی در انگلستان سالانه به 180 هزار پوند یعنی 306 میلیون تومان نیز می رسد که از حقوق دریافتی سالانه کارمندان پایه متوسط دولتی حدود 20 تا 30 درصد بیشتر است.
به گزارش «فردا» با یک نگاه اجمالی و مقایسه عددی ساده می توان دریافت که یک معلم مقطع ابتدایی در انگلستان حداقل 40 برابر یک معلم ایرانی حقوق دریافت می کند که حتی اگر تفاوت های مخارج زندگی در انگستان و ایران را در نظر بگیریم باز هم تفاوت فاحشی را در این زمینه شاهد خواهیم بود.
البته به نظر می رسد مدیران و مسئولین وزارت آموزش و پرورش اطلاعات دقیقتر و جامعتری از میزان حقوق دریافتی و وضعیت معیشتی معلمان در کشورهایی نظیر ژاپن، آلمان و حتی کشورهای منطقه در اختیار دارند و هرچند این موضوع را بیربط به خبرنگارن و نمایندگان افکار عمومی جامعه می دانند ولی به جایگاه معلمان و نظام تعلیم و تربیت جامعه آگاهی لازم را دارند.
واضح است که وقتی در اهداف چشم انداز کشور، جایگاه اول علمی منطقه هدف گذاری می شود و قرار است در انتهای این برنامه کلان ، ایران به قدرت اول منطقه در زمینه های اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی تبدیل شود نمی توان به نیاز های اولیه قدرت محرکه نظام آموزشی کشور بی توجه بود