Waterboarding یک شیوه قدیمی (به روایتی از سال ۱۰۰۰ میلادی) و مرسوم بخصوص در جنگ ویتنام بوده است.
در این شیوه قربانی را بر روی یک تخته یا سطح صاف ثابت میکنند. سپس صورت او را با یک پارچه میپوشانند به طوری که سطح صورت چشم ها بینی و دهان کاملا پوشیده شده باشد. سپس به تدریج کمی آب بر روی پارچه بر پیشانی و روی صورت میریزند تا پارچه نمناک شود و سپس کم کم بر مقدار آب البته بسیار مختصر میافزایند. به تدریج که رطوبت پارچه بیشتر میشود تنفس سخت تر به نظر میرسد و ظرف مدت بسیار کوتاهی بدون اینکه به واقع راه تنفس مسدود شده باشد قربانی احساس خفگی شدید کرده و در حقیقت مرگ را جلوی چشم خود میبیند.

در حقیقت Waterboarding مانند بسیاری از شیوه های دیگر شکنجه آسیب جسمانی به قربانی وارد نمیکند یا در عبارتی صحیح تر این شیوه به خودی خود فشار جسمانی بر قربانی وارد نمیکند. این شیوه بدلیل آثار شدید روانی که دارد منجر به Gag Reflex میگردد. در این رفلکس عصبی نرم گلو یا همان زبان کوچک مانع ورود هر چیزی به محوطه گلو میگردد. نظیر این رفلکس را شاید در کودکی زیر دوش آب هنگامی که مجبور بوده اید صورت خود را به سمت بالا بگیرید تجربه کرده باشید. فکر میکنم چیزی شبیه همان حناق خودمان است.
در سال های اخیر پس از اینکه پورتر جی گاس یکی از مدیران ارشد سازمان سیا این شیوه را به عنوان یک شیوه استنطاق پیشرفته معرفی کرد و مشخص شد در زندان های زیر نظر آمریکا از این شیوه برای اخذ اعتراف از متهمین استفاده میشود جنجال ِ بزرگی برپا شد و بسیاری از صاحبنظران این شیوه را یک راه شکنجه متهمین و بر خلاف موازین حقوق بشر دانستند. یکی از سرسخت ترین موافقان استفاده از این شیوه (یا به عبارتی مخالفین شمرده شدن این شیوه به عنوان یک شکنجه) روزنامه نگار و نویسنده مشهور Christopher Hitchens